منطقهای در ولسوالی شارستان ولایت دایکندی
مؤلف: آمنه اخلاقی و حسنرضا فهیمی
جلد اول، ویراست دوم
اشکارآباد / اشکرآباد / شکارآباد، یکی از مناطق گیرویِ سُفلای ولسوالی شارستان است. گفته میشود وجود حیوانات و پرندگان زیاد در این منطقه و شکار آنان به وسیلۀ مردم، سبب نامگذاری این منطقه به اِشکارآباد شده است.
اشکارآباد از شرق به درۀ مَنْگُورآو (منگورآب) و کَدَنَک، از غرب به دهن دو آب و نیز رودخانۀ بسمک که از اجرستان سرچشمه می گیرد، از شمال به رودخانۀ هلمند و از جنوب به قریههای کورک، اوشوی غُولَکَه و سرهنگها (سَرَنگاه) متصل میشود. فاصلۀ اِشکارآباد تا اُلقان مرکز ولسوالی شارستان ۲۰ کیلومتر است (برهانی شارستانی، ۱۳۹۶؛ عظیمی، ۱۳۹۸).
اشکارآباد دو شورای انکشافی دارد. مطابق آخرین سرشماری انکشاف دهات، ۲۰۲۴ نفر در اشکارآباد زندگی میکنند. اکنون (۱۳۹۸ ش) اشکارآباد دارای چهار منبر است که عبارتاند از منبر قُدوق، کَکرَک، توغَی و مُغولَک. یک باب مکتب به نام مکتب سردارعظیم بیگ هم در آن فعال است.
اشکارآباد منطقهای کوهستانی و سرسبزترین ناحیۀ شهرستان است. در برخی نقطههای آن تپههای خاکی و ریگی وجود دارد. با وجود این، قابلیت کشت انواع محصولات را دارد. هرچند عبور رود هلمند از کنار این قریه زیبایی خاصی به آن بخشیده است، اما به جهت ارتفاع اشکارآباد از سطح این رود، آب آن برای زراعت منطقه قابل استفاده نیست. از این رو، منابع آبی آن را چشمه و کاریز تشکیل میدهد. قریۀ توغَی که در غرب اشکارآباد موقعیت دارد یکی از ساحات سرسبز تر این منطقه است، به طوری که برخی حاکمان گذشتۀ شارستان آن را پغمان کوچک یاد کردهاند. دیکتور، لغک، لبشاوُر، خوال، شاکور، چهاردوگک، مغولک، بسمک و دهن دوآب از قریههای مشهور اشکارآباد هستند (عظیمی، ۱۳۹۸).
ساکنان اشکارآباد هزارهاند و اقلیتی از سادات نیز در این منطقه وجود دارد. هزارههای ساکن اشکارآباد از زیرشاخۀ هزارۀ دایزنگی هستند (نایل، ۱۳۹۷: ۱۲۹) و مذهب شیعه دارند (عارف، ۱۳۹۱: ۲۳۹). طوایف اشکارآباد عبارتاند از ِبیْگ، دِیْوو (دیوان)، بَیُوْ و سادات. تنها طایفۀ بیگ که محمدعظیم بیگ از همین طایفه است، زمین دارند و سایر طوایف به صورت دهقان زندگی میکنند (برهانی شارستانی، ۱۳۹۶). اشکارآباد تا زمان امیر عبدالرحمان خان به دست میرها و خانهای محلی اداره میشد (شهرستانی، ۱۳۵۱: ۲) بعد از تصرف ارزگان به وسیلۀ فرمانده عبدالقدوس خان و تثبیت حاکمیت امیر، اشکارآباد مرکز حکومت دایکندی و شارستان شد. دادمحمد خان به عنوان حاکم اشکارآباد تعیین شد و این مرکزیت تا تقسیمات اداری سال ۱۳۴۳ ش ادامه یافت. دایکندی با مرکزیت اشکارآباد جزء حکومت کلان دایزنگی به شمار میرفت (سردار، ۲۰۱۴).
بعد از سقوط هزارهجات به دست عبدالرحمان خان، امیر برای تحکیم حاکمیت خود فرمانهای متعددی صادر کرد. تصرف مرغزارها و چراگاهها و نیز جمعآوری مالیات از جملۀ این فرمانها بود. او در سال ۱۳۱۱ ق / ۱۸۹۳ م به دادمحمد خان حاکم اشکارآباد دستور داد مرغزارهایی را که تا آن زمان مواشی مردم هزاره در آن میچریدند، ممنوع کند. طبق این دستور این چراگاهها جزء اموال دولت به حساب آمدند و کسی حق استفاده نداشت. به دنبال این حکم، تمام مرغزارهای هزارهجات از جمله اشکارآباد به حاکمان و مستأجران جداگانه واگذار شد و آنان این مرغزارها را به کوچیهای افغان فروختند (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۲: ۳۲۰). بعد از تصرف اشکارآباد، عبدالقدوس خان مبلغ نود هزار و نهصد و چند روپیه به عنوان مالیات شاخشماری، خانواری، اصنافی و همسایگی بالای مردم این منطقه حواله کرد. هرچند این مالیات به دیوان سنجش و محاسبات پرداخت شده بود اما به دلیل مفقودشدن رسید آنها در سال ۱۳۱۴ ق / ۱۸۹۶ م دوباره حواله شد. علت مفقودشدن رسید مالیات، کشتهشدن تمام بزرگان این منطقه بود که رسید مالیات نیز همراه آنان از میان رفته بود (کاتب، ۱۳۹۰: ۳۸۹). میرمحمدعظیم بیگ، یکی از خانهای مشهور شارستان است که در اشکارآباد سکونت داشت و از سوی امیر عبدالرحمان لقب سرداری یافت (شهرستانی، ۱۳۵۱: ۲). او نخست در قریۀ ناوۀ تالَه در گیزو سکونت داشت و سپس در اشکارآباد اقامت یافت. اشکارآباد در زمان امیر حبیبالله خان به درخواست همسر او نجمه که دختر میر محمدعظیم بیگ بود، به خانوادۀ محمدعظیم بیگ برگردانده شد. برگشت اشکارآباد به هزارهها در زمان حبیبالله خان با جغرافیایی که بیان شد طی فرمان رسمی انجام شد. اشکارآباد بعد از مرگ محمدعظیم بیگ به مالکیت ولیمحمد خان پسرش درآمد. نجمه دختر محمد عظیم بیگ بعد از کشهشدن حبیبالله خان، در اوایل حکومت امانالله خان به اشکارآباد برگشت و تا آخر عمر در آنجا زندگی کرد و سر انجام در همین منطقه به خاک سپرده شد. بعد از ولیمحمد خان، اللهیار خان یکی از پسران دوازدهگانه او، سمت اربابی اشکارآباد را به عهده گرفت (عظیمی، ۱۳۹۸).
اشکارآباد جزء مناطق گرم هزارهجات محسوب میشود (عارف، ۱۳۹۱: ۱۰۹). ازاینرو، مانند سایر مناطق گرمسیر شارستان در هر دو فصل گرم و سرد قابلیت کاشت محصولات زراعی دارد. در این منطقه درختان سیب، زردآلو، چهارمغز، انگور، امرود، شفتالو، گیلاس، توت، انار، پسته و انگور کوهی وجود دارد (عظیمی، ۱۳۹۸) محصولات زراعی آن را گندم، جواری، نخود، ماش، عدس، لوبیا، خربوزه و تربوز تشکیل میدهند. این منطقه محل مناسبی برای پرورش بادام است و اکثر زمینهای زراعتی آن پوشیده از درخت بادام است. کوهها و تپههای جنوب غرب و غرب اشکارآباد پوشیده از درختان خنجک، بادام کوهی، چهاردو، ارچه و زرشک است (عظیمی، ۱۳۹۸).
بعد از روی کار آمدن حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان در ۱۳۵۷ ش و شکل گرفتن گروههای جهادی در برابر آنان، ولسوالی شارستان به تصرف پاسداران جهاد اسلامی افغانستان درآمد. با تسلط این حزب بر شارستان، رابطۀ خانهای اشکارآباد با این گروه به تیرگی گرایید. اللهیار خان و بختیار خان در بهار سال ۱۳۶۴ ش کشته شدند. اموالشان مصادره و زمینهایشان توزیع شد و خانوادههایشان به منطقۀ خواجه نیکپای، یکی از قریههای ولسوالی گیزو تبعید و سپس به ایران و پاکستان آواره شدند. قلعۀ عظیم بیگ در سال ۱۳۶۶ ش تخریب شد و امروز اثری از آن باقی نیست، اما چهار قلعۀ اللهیار خان، بختیار خان، محمدیار خان و شایار خان هنوز پا برجاست (همان).
چهرههای مشهور اشکارآباد نواسههای محمدعظیم بیگ اند که عبارتاند از محرم حسین، ایوب خان، عبدالواحد، عبدالحکیم، عزیز خان، صمد و قادر (همان).
منابع: برهانی شارستانی، محمدعلی. (۱۳۹۶). مصاحبۀ اینترنتی حسنرضا فهیمی با محمدعلی برهانی شارستانی. ۱ حوت ۱۳۹۶؛ سردار. (۲۰۱۴). «تاریخ دایکندی». سایت فانوس. بازیابی ۷ حوت ۱۳۹۶. www.faanoos.af؛ شهرستانی، علیاکبر. (۱۳۵۱). «شهرستان». در مجلۀ جغرافیا. سال اول. شمارۀ ۱۱. صص ۱ تا ۲۲؛ عارف، سید محمدامین. (۱۳۹۱). هزارهجات قلب افغانستان. کابل: سعید؛ عظیمی، عزیز. (۱۳۹۸). مصاحبۀ حضوری حسنرضا فهیمی با عزیز عظیمی. ۲۰ میزان ۱۳۹۸؛ کاتب، فیضمحمد. (۱۳۹۰). سراج التواریخ. تتمۀ جلد ۳. کابل: امیری؛ کاتب، فیضمحمد. (۱۳۹۳). سراجالتواریخ. جلد ۳. بخش ۲. تهران: عرفان؛ نایل، حسین. (۱۳۹۷). مسائل هزاره. جلد ۲. بنیاد اندیشه: کابل.