08 اکتبر, 2024

10 دیدگاه

  1. 1

    محمدعارف کاکایی

    درقسمت از دانش نامه شما معلومات نوشته کرده اید در باره مسکه و در کدام قسمت انها ساکن است که مردم مسکه در جاغوری زندگی می کند که در انجا سنگ شانده را هم در جمع مسکه ذکر نموده اید که اشتباه است و سنگشانده بغیر اینکه مهاجر شده است و فعلا انجا به تعداد ۲۰۰ خانواده زندگی می کند که ۱۷۰ خانواده ان مردم اوقی است و متباقی ۳۰ خانواده ان مردم خوشه می شود که در گیرو سنگشانده زندگی می کند و سنگشانده دارای سه مسجد و یک تانگ تیل و یک مکتب پسرانه و یک کلنیک و بازار خورد به تعداد ۳۰ دوکان دارد

    پاسخ
    1. 1.1

      مدیر سایت

      با سلام و عرض ادب
      بابت تأخیر در پاسخ‌گویی عذرخواهی می‌کنیم. به خاطر به‌روزرسانی سایت وقفه ایجاد شده بود. در کدام مدخل‌ها بوده است؟ آمار ارائه شده از کدام منبع است؟

      پاسخ
  2. 2

    علی شاه مصباح

    درود بر شما،
    1. کتاب “الفبای انتخاباتی” توسط ریاست امور انتخاباتی ولایت بامیان به زبان های دری، پشتو نشر شده است و به زبان ازبیکی ترجمه شده بود، اما نشر نگردید. این کتاب، به هدایت رییس جمهور وقت محمد اشرف غنی به زبان پشتو و ازبیکی ترجمه گردید. اولین و سومین چاپ ان توسط ریاست امور انتخاباتی ولایت بامیان ( دفتر کمیسیون مستقل انتخابات در ولایت بامیان) چاپ و نشر گردید. دومین چاپ آن به حمایت دفتر بی بی گل خانم رئیس جمهور وقت صورت گرفت. این کتاب نخست در ولایت های بامیان و دایکندی و بعد در سایر ولایت ها پخش گردید. اگر این کتاب در لست مدخل ها قرار گرفت می توانم معلومات کامل مورد نیاز مولف مدخل را در اختیار تان قرار دهم.
    2. نشریه ” اعتماد”، این نشریه در سال 1388 از وزارت اطلاعات و فرهنگ جواز فعالیت خویش را گرفت و به شکل دو هفته نامه و در اواخر به شکل هفته نامه در ولایت کابل، ولسوالی های ناور،
    گاها مالستان، جغتو و مرکز غزنی نشر می گردید. این نشریه بخش از ارگان نشراتی سازمان فرهنگی و اجتماعی اعتماد بود. این سازمان توسط تعداد از دانشجویان و جوانان مناطق مرکزی افغانستان در سال 1386 تاسیس گردید و تا سقوط حکومت قبلی فعالیت داشت.
    در هر دو مورد بالا معلومات کامل و دقیق را می توانم در اختیار تان قرار دهم. شما می توانید از طریق ایمیل ادرسم به من تماس بگرید.

    پاسخ
    1. 2.1

      مدیر سایت

      با سلام و عرض ادب
      بابت تأخیر در پاسخ‌گویی عذرخواهی می‌کنیم. به خاطر به‌روزرسانی سایت وقفه ایجاد شده بود. این دو مدخل ثبت شد. برای بررسی نیاز است که نسخه‌‌ای از کتاب و نسخه‌هایی از چند شماره نشریه را برای ما روان کنید. بعد از دریافت نسخه‌ها و بررسی آن‌ها مشخص خواهد شد که مدخل است یا نه.

      پاسخ
  3. 3

    محمد ضیا همدرد

    با سلام ودرود خدمت شما در ولسوالی مرکز بهسود خیلی از حرف های ناگفته : عنعنات مکان های تاریخی ، اصطلاحات ، ناب ، غذاهای محلی وشخصیت های فرهنگی که در مدخل شما نمی باشد و این مورد از مکانهای تاریخی را با شما شریک می کنم وتقاضا دارم که توجه بیشتر در زمینه داشته باشید.

    بند مازار ( خوجه غُو٘رُم٘بُو٘ ) : یکی ازمکانهای زیارتی و قدیمی بهسود می باشد که در قریه پیش مزار دامن راموز ولسوالی مرکز بهسود موقعیت دارد .
    این مکان در بالای یک تپه که بنام خوجه غورومبو مسما می باشد موقعیت دارد، ساختار آن شکل مسطیل شکل بوده طول و درازی آن حدودا چهارده متر و در عرض حدودا چهار متر می باشد. این مکان طوری ساخته شده که اطراف آن قبرگونه با سنگ های خورد و کلان بشکل دیوارنا منظم احاطه شده طوری که یک راه رو را در اطراف این مقبره ساخته باشد از طرف جنوب شرق دارای یک دروازه ورودی می باشد. وطوری تصور می شود که این راه رو برای طواف مردم بر اطرف این مقره ساخته شده باشد.
    در اطراف این مقبره بنا ها ویران شده ودیوار های سنگی دیگر نیز به چشم می خورد که یکی از آنها دیوار برج گونه ویران شده در قسمت شرقی این مکان می باشد و از طرف مردم عام به دیگدان شا حسن مشهور می باشد.
    تقریبا در چهار اطراف این مکان زیارتی چهار سنگ بزرگ ومشهور به سنگ کته در فاصله های دور ونزیک نیز وجود دارد که هرکدام شان از اشکال های متفاوت وفرورفتگی خاص برخوردار است وچنین به نظر می رسد که این سنگ ها نیز غیر طبیعی بوده و در قدیم بنحوی مورد استفاده انسانهای آن زمان قرار داشته است.
    هیچ گونه شواهدی تاریخی در مورد این مکان زیارتی وجود ندارد واما بگفته بزرگان ده وقریه یک سنگ سفید وعلامت داری نیزدر بالای همین مقبره خوجه غورومبو ویا زیارت قبلا وجود داشته که بنام پای دُل٘دُل٘ مشهور بوده است. اما متاسفانه این سنگ فعلا در اینجا وجود ندارد.
    در اطراف این مکان جاهای غیر طبیعی زیاد دیگری وجود دارد که هرکدام دارای حرف و حدیثی از زندگی های انسانهای قدیم می باشد، اما متاسفانه تا بحال هیچ گونه تحقیقی در ین زمینه صورت نگرفته است.
    مثلا در اطراف این زیارت و تپه های همجوار آن کوزه های گیلی وجود دارد که در داخل آن تنها استخوان های سر انسان، همرای خاک وجود دارد. ودر اکثر موارد که چنین کوزه از اثرتصادف نمایان شده ودر داخل آن اکثرا استخوان های کودکان می باشد.
    ولی در بعض مواقع تنهااستخوانهای سر انسانهای بزرگ نیز دیده شده است که حتا زیور آلات کوچک شان از قبیل گوشواره های خورد ، حلقه های دستی وگردن بند زنگوله مانند که به تعبیر زرگران از آهن هفت جوش ساخته شده نیز با استخوان سر از داخل کوزه ها پدیدار گشته است.
    برعلاوه اینها مقبره های زیادی در اطراف این مکان تاریخی از اثر تصادف و کندن کاری های غیر هدف مند نمایان شده است که اجساد آن به شکل ورسم ورواج های فعلی تدفین نبوده ، وحتا به رسم و عنعنات ودستور های اسلامی نیز دفن نمی باشد.
    استخوانهای که از این گونه قبر ها نمایان شده ، به مراتب بزرگ تر از استخوانهای انسان های معمولی و امروزی به نظر می رسد.
    در داخل تعداد از اینگونه قبر های نمایان شده بر علاوهٔ استخوانها چیز های دیگر نیز وجود داشته، که در داخل بعضی از قبرها، ظرف های سفالی بسیار ظریف که یکی در قسمت سر انسان دفن شده گذاشته شده ویکی هم در قسمت های پای آن گذاشته شده است وچنین به نظر می رسد که یک زمانی انسانهای در اینجا زندگی می کرده که باور ها و فرهنگ و داشته فکری وعقیدتی آنها خیلی متفاوت از باور وعقیده های مردم امروز بوده و اجساد شانرا با تمام داشته های شان دفن می کرده است ونیز برعلاوه آن ظروف هایی را نیز به باور و مقاصد خاص در کنار آنها می گذاشته است.
    خوجه غورومبو درحدود سالهای ۱۳۸۵ تا 1395 دو بار مورد کندن کاری وحفاری دزدان آثار باستانی نیز قرار گرفته است که شکل ظاهری آن متاسفانه تغییر کرده ولی چنین تصور می شود که هیچ گونه چیزی را از آنجا بیرون نکرده باشد.
    بهر حال خوجه غورومبو ومکان های اطراف آن یک ساحه غنی از فرهنگ قدیم بوده که اگر بصورت دقیق وهمه جانبه تحقیق علمی شود خیلی از رمز و راز های زندگی در بهسود وتاریخ وفرهنگ قدیم مردم بهسود پیدا خواهد شد.

    بند شار :

    بند شار نیز یکی از مکانهای تاریخی قریه پیش مزار دامن راموز در ولسوالی مرکز بهسود می باشد . این تپه به شکل جالب وخاص در زمانهای قدیم مورد استفاده واقامتگاه انسانها قرار داشته است.
    بند شار تقریبا رو در روی تپه که بالای آن خوجه غورومبو قرار دارد می باشد وچنین تصور می شود که هماهنگی کاملی بین این دو مکان وجود دارد وهردو درعین زمان قابیل بود باش وهدف استفاده بوده است.
    بند شار طوری ساخته شده که یک تپه توسط خندق بسیار بزرگ از وسط تپه بدو بخش تقسیم شده است که در قسمت بالایی این تپه آثار واضح مخروبه ها و تهداب سنگ ها وجود دارد وچنین تصور می شود که اصل ساختار و اقامت انسانها در قسمت بالای تپه بوده واز خندق کنده شده در وسط این تپه بمنظور محافظت از قسمت بالای استفاده صورت می گرفته است.
    خندق کنده شده در اکثر قسمت ها واضح ونمایان است مگر در قسمت شرق وجنوب شرقی آن یا وجود نداشته ویا در مرور زمان از بین رفته است. واما این قسمت شرقی از داشته هایی دیگری برخوردار است. در آغاز کندن کاری خندق از طرف شرق یک سموج بسیار کلان به شکل نسبتا مایل حفر شده است که در حال حاضر کاملا از سنگ ریزه ها پنهان شده است واما طبق نظربزرگان وموسفیدان قریه پیش مزار این سموج تا سالهای ۱۳۳۰ و۱۳۴۰ باز بوده وآنها چنین اذهان می کند که هرگا سنگی را داخل آن پرتاب می کردیم باصدای عجیبی به طرف پایین می رفت ودرنهایت با تصادف با آب آرام می شد.
    ونیز بعضی از موسفیدان چنین اذهان می کند که در زمان جوانی آنها یکی از جوانان قریه تا حد ممکن داخل این سموج پیش رفته واطاق های گوناگون را چشم دید کرده است وبعدا نسبت تاریکی ووحشت که داشته مجال رفتن را از آن باز داشته است.
    ونیز در اندکی فاصله بالاتر از سموج اولی یک سموج دیگری، نزدیک به قله تپه وجود دارد که ساختار این سموج متاسفانه کاملا از بین رفته صرف یک حفره بسیار اندک چیزی دیگر از آن به چشم نمی خورد واما موسفیدان قریه از آن حرف و حدیث های دارند. تعداد آنها به این نظرمی باشد که در این سموج موسفیدان قبل از آنها پشکی را رهاکرده وآن پشک از یک سوراخ دیگری که با این مکان بسیارفاصله دارد بیرون شده است.
    این حرف هم افسانه نیست وبسیارنزدیک به واقعیت می باشد چون در قسمت پایین این تپه در قسمت شمال شرق آن بار ها فرورفتگی های ناگهانی در زیر تایر موتر و فرورفتن پای گاو و خر بمشاهده رسیده است که نشان میدهد سوراخ وسموج های درآنجا وجود دارد که باسموچ وغار های بند شار باهم مرتبط می باشد
    در همین قسمت های طرف شرقی این تپه وپایین تر از خندق که نسبتا کمی هموار است نیز آثار از همریخته خانه ها وساختار بودو باش بسیار واضح بمشاهده می رسد. در اثر کندن کاری مردم قریه از این ساحه بخاطر بدست آوردن گیل وسنگ گاهی وقتها آهن پاره هانمایان شده است که چنین تصور می شود که گویا این ساحهٔ از بند شار مربوط ذرات خانه وجای وساخت وساز اسلحه ویا وسایل فلزی این قسمت بوده باشد.
    بند شار با موقیعیت جغرافیایی خاص شان چنین چیزی را نشان می دهد که گویا در بالای این تپه یک قدرت ویک عظمت زندگی می کرده که برای محافظت شان اطراف آن تپه کندن کاری وخندق حفر شده است ونیز آب آشامیدنی شان از یکی از سموج های مذکور استفاده می شده و نیزتمام امکانات زندگی وساخت اسلحه نیز در اطراف همین تپه مهیا می شده است.
    در قسمت های پایین واطراف این تپه نیز هر از گاهی وسایل های سفالی زیادی ساخته شده و سموج های دیگری نیز از اثر تصادف بار ها وبار ها نمایان شده است.
    همچنان در قسمت قله این تپه که مردم قریه بخاطر بدست آوردن سنگ حفاری کرده چندین مورد استخوان های بسیار بزرگ انسانهای قدیم نمایان شده است.
    ونیز قابل یاد آوری می باشد که چهار اطراف این تپه که فعلا از اثر زراعت کاری کاملا از بین رفته نشانه ها وآثار تهداب و خانه های زیاد قابل احساس می باشد.
    در مورد تپه بند شار نیز مانند تپه خوجه غورومبو که هردو در موقعیت نزدیک هم قرار دارند هیچ شواهد تاریخی که نشان بدهد گویای زندگی کدام ادوار است بدست رس قرار ندارد.

    پاسخ
    1. 3.1

      مدیر سایت

      با سلام و عرض ادب
      بابت تأخیر در پاسخ‌گویی عذرخواهی می‌کنیم. به خاطر به‌روزرسانی سایت وقفه ایجاد شده بود. بله. مطرح نشدن یا ناقص معرفی شدن برخی مناطق در جلد اول به علت نداشتن همکار محقق و مؤلف از منطقه بوده است. این دو مدخل ثبت شد. بررسی خواهد شد. همکار ما در بخش مدخل‌یابی به شما ایمیلی روان خواهد کرد.

      پاسخ
  4. 4

    پورپامی ردفر

    حفیظ آهنگرپور، برادر بصیر بدروز
    ابومعشر، دانشمند بلخی
    اسکندر خان/سکندر خان، هزاره هرات
    بالس/والشتان، قسمتی از قندهار و زابل قدیم
    باختری/بلخی، زبان قدیمی هزاره‌ها
    اوستا و اوستایی، کتاب و زبان کهن هزاره‌ها
    باشه، پرنده شکارچی مشهور
    بابردره، دره‌ای در بامیان
    بابا، کوه
    اوپارسِن، نام کوه بابا
    آبه، مادر
    ایریانائجه، نام سرزمین کهن هزاره‌ها
    آل‌برمک/برمکیان، خاندان بلخی
    آل‌صفار/صفاریان، خاندان سیستانی
    اسپند، گیاه
    اسپند کردن، رسم
    باتورک، شاخه دای‌زنگی ورث و پنجو
    بابه‌جی، شاخه دای‌زنگی ورث و لعل
    اسدالله‌بیگ، شاخه دای‌زنگی لعل
    ایسمیل، شاخه دای‌زنگی لعل
    احمدبیگ، شاخه دای‌کندی
    الله‌یار، شاخه دای‌کندی کجران
    باسی، شاخه هژیرستان
    امورداد، شاخه شیع‌علی
    ابدال، شاخه سرخ‌پارسا
    بابه‌تول، شاخه سرخ‌پارسا
    اش‌خوجه، شاخه تاله‌وبرک
    اب‌پای، شاخه بهسود
    بابه‌که، شاخه بهسود
    ایام، شاخه شیبر
    علی احسان‌پور، خطاط خاوری هزاره
    احمدخان، برادر صولت‌السلطنه هزاره
    ابراهیم خان، هزاره خراسان
    ابوحنیفه کابلی، بنا به روایت ابن‌ندیم ایشان کابلی است. کابل از سرزمین‌های کهن هزاره است. بنابراین، شاید بتواند در کنار شاهزاده کریم آقاخان بیاید.

    روستاهای هزاره خاوری:
    آبکوه
    آبگرم
    آبگرم کلات
    آب قلعه
    آغل کمر
    اَقَر
    ابراهیم آباد
    اره کمر
    ارزنه
    اصطجرود
    اق بیل علیا
    اق بیل سفلی
    آمل محمد
    امیر خواجه
    اندای
    ایر آباد
    ایلیاتو
    اورتوکند
    اولنگ پیشه
    ارّه
    اومال
    باغک
    باغ عباس
    باغ نو

    پاسخ
    1. 4.1

      مدیر سایت

      با سلام و عرض ادب
      بابت تأخیر در پاسخ‌گویی عذرخواهی می‌کنیم. به خاطر به‌روزرسانی سایت وقفه ایجاد شده بود. تشکر از پیشنهادها، این‌ مدخل‌ها ثبت شد. در بررسی که در اینترنت داشتیم اکثر قریه‌های خاوری در خراسان کمتر از ۱۰۰ نفر هستند. معیار ما برای داخل افغانستان معیار ۱۰۰ خانوار است. البته اگر محل تولد یک شخصیت تاریخی و یا محل یک رویداد تاریخی باشد، هم مدخل خواهد شد. درباره قریه‌های خاوری با جمعیت اندک تصمیم‌گیری خواهد شد. جناب بصیر بدروز جزو مدخل‌های جلد دوم است و نوشته شده است. درباره برادر ایشان بررسی خواهیم داشت. مدخل‌های تاریخی به گروه مدخل‌گزینی تخصصی تاریخ که اخیراً تشکیل شده است، ارسال شد. اسکندر خان در جلد اول چاپ شده است. باشه نام هزارگی نیست. برای حیوانات و گیاهان معیار اصلی نام هزارگی آن‌هاست؛ چون توصیف فیزیکی حیوانات و گیاهان در کتاب‌های عمومی و موضوعی وجود دارد، برجستگی جنبه‌های قومی پدیده‌ها چون نام، حضور و تأثیر در فرهنگ قومی ملاک مطرح شدن آن‌ها در دانشنامه قومی چون دانشنامه هزاره است. برمک و برمکیان جزو مدخل‌های جلد دوم است. درباره آل صفاریان هم گروه تاریخ بررسی خواهد داشت.

      پاسخ
  5. 5

    تاشه

    شماره دوازدهم حاج سلمان علی احمدی کیست؟ از «قره‌باغ-غزنه»
    از قره‌باغ-غزنه، انجنیر علی، هم جز افراد تاثیرگذار و چهره‌ای شناخته شده در فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی و قبلاً «سیاسی» بوده است.

    پاسخ
    1. 5.1

      مدیر سایت

      با سلام و عرض ادب
      بابت تأخیر در پاسخ‌گویی عذرخواهی می‌کنیم. به خاطر به‌روزرسانی سایت وقفه ایجاد شده بود. درباره حاج سلمان‌علی احمدی پیشنهاددهنده اطلاعات نداده است. پیگیری خواهیم کرد. لطفا درباره انجنیر علی اطلاعات مختصر بفرستید. تخلص ایشان چیست؟

      پاسخ

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *