اشارهعلیمدد شریفی در سال ۱۳۴۱ خورشیدی در منطقۀ سبزدره، ولسوالی مالستان ولایت غزنی به دنیا آمده است. شریفی ماستری رشتۀ فقه و معارف اسلامی از جامعة المصطفی دارد. از او تا کنون در حدود 15 جلد کتاب به صورت فردی و گروهی به چاپ رسیده است. |
اهمّیت و ضرورت دانشنامۀ هزاره
افغانستان کشوری با تاریخ و فرهنگ غنی در قلب قارۀ بزرگ آسیا قرار دارد. شهرهای باشکوه و بزرگ بلخ، غزنی، بامیان و هرات با سابقۀ درخشان در این کشور قرار دارند. افغانستان زیستگاه قومیتهای مختلف و از تنوع قومی، زبانی و فرهنگی برخوردار است و به مثابۀ باغی چشمنواز، پُر از گلهای رنگارنگ و زیباست.
بازخوانی و بیان درست واقعیتها و معرفی توانایی، فرهنگ و تاریخ غنی اقوام ساکن افغانستان میتواند باعث تحکیم پایههای عظمت و اقتدار کشور شود و به وحدت و انسجام ملی اقوام افغانستان کمک کند و صلح و صفا را به ارمغان آورد.
هزارهها ازجمله اقوام کهن و باستانی ساکن این کشور است که از گذشتههای بسیار دور در این سرزمین زندگی میکنند. متأسفانه با باز شدن پای استعمارگران به افغانستان و استفاده از تفاوت مذهب و قومیت هزارهها با دیگر ساکنان این سرزمین، اختلافات نیز شروع شد و در مقاطعی جفای بزرگی در حق این مردم از سوی حاکمان دستنشانده روا داشته شد. تنوّع قومی که خود یک فرصت است و میتواند برای پیشرفت و آبادانی کشور مفید باشد، از سوی حاکمان وابسته به نزاعی بزرگ و دامنهدار تبدیل شد که تا امروز نیز ادامه دارد.
هزارهها با داشتن تمدن کُهن، تاریخ پُرافتخار، فرهنگ غنی، زبان شیرین و باستانی، تنوّع اقلیمی و شخصیتهای اثرگذار، این ظرفیت را دارد که میراث ماندگار قوم خود را در مجموعهای فراهم آورند و بهعنوان بخشی از سرمایۀ معنوی کشور، از دست چپاولگران محفوظ نگه دارند. با توجه به گستردگی اطلاعات در این زمینه، وجود صفحاتی که موضوع را به صورت خلاصه، اما کامل پوشش دهد، میتواند بسیار مفید و راهگشا باشد. این منظور به دست نمیآید به جز با گردآوری مجموعههای مستند، مستدل و جامع همانند «دانشنامۀ هزاره» که اطلاعات در آن گردآوری شود و در اختیار مردم، فرهنگیان و محققان قرار گیرد. ازاینرو، اهمیّت و ضرورت تدوین دانشنامه روشن میشود. این مهم به دست نمیآید جز با «جهاد علمی» که با مشارکت و همکاری نویسندگان دلسوز و اهل فرهنگ میسّر میشود.
در این زمینه، یادآوری چند نکته لازم و ضروری است.
1. دانشنامه، نماد هویّت فرهنگی
تدوین و انتشار دانشنامهای که بتواند اساسیترین وجوه فرهنگی، تمدنی، تاریخی و هویتی کشور و یا بخشی را به طور مستند و مستدل نشان دهد، از اولویتهای سیاست فرهنگی هر کشور است. دانشنامهها و منابع مرجع بنیادی، به منزلۀ نشانههای گویایی از حیات و تکاپوی فکری، فرهنگی و علمی به شمار میروند. در حال حاضر نیروی نسبتاً لازم و کافی با توان علمی و فنی وجود دارد تا دانشنامهای که همۀ ابعاد فرهنگی و تمدنی کشور ما را به نحو شایسته نشان دهد و در عین حال از هرگونه تعصب ملی و قومی دوری کند و همچنین بر پایۀ موازین بینالمللی دانشنامهنگاری و ضوابط مراعاتشده در دانشنامههای بینالمللی استوار باشد، تدوین و انتشار یابد، فقط ارادۀ قوی لازم است که این هدف بزرگ را به تحقق برساند.
خوب است در این زمینه به سخنان تأملبرانگیز «یانگ موژی» ویراستار ارشد پروژۀ ویکیپدیای چینی توجه شود. او از دانشنامۀ بزرگ کشور چین بهعنوان دیوار بزرگ فرهنگ یاد میکند و «بای چونلی» رئیس آکادمی دانش چین میگوید: «این پروژه نمونههایی از جدیدترین دستاوردهای فناوری و دانش چینیها را به نمایش خواهد گذاشت و سوابق تاریخی را در معرض دید قرار خواهد داد و همچنین قدرت نرم فرهنگ را افزایش داده و ارزشهای اصلی جامعهگرایی را تقویت خواهد کرد»(شیخالاسلامی، 1399).
یانگ همچنین در یک سخنرانی گفته است هدف ما از تولید چنین محتوایی، هدایت و راهنمایی مردم و جامعه است. بیش از بیست هزار نویسنده از دانشگاه و مؤسسات تحقیقاتی روی گردآوری اطلاعات این دایرةالمعارف کار میکنند، دایرةالمعارفی که سازندگانش، آن را بهعنوان یک کتاب دیجیتالی همهجانبه میشناسند. یانگ در ادامه افزود هدف نهایی ما، رسیدن به دایرةالمعارف ویکیپدیا نیست؛ بلکه سبقت گرفتن از آن است (شیخالاسلامی، 1399).
2. بومی بودن
معرفی یک مجموعۀ قومیتی، فرهنگی، منطقهای و … در صورتی میتواند درست و به واقع نزدیک باشد که بومی همان مجموعه باشد. افراد بیرون از آن نمیتوانند تمام زوایای پیدا و پنهان آن مجموعه را بشناسانند و به دیگران معرفی کنند. این مسئله در مورد هزارهها بیشتر صدق میکند، چون با رد و انکارهای غرضآلود بسیاری همراه هستند. عدهای برای نفی این قوم، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند و حتی سابقۀ تاریخی آن را ناشیانه انکار میکنند. آثار تاریخی جهانی و کهنی که وجود این قوم را در آن مناطق اثبات میکنند، به بهانههای مختلف نابود میشود و نام سرزمینهایی را که حکایت از وجود این قوم در آن جاها دارند، تغییر داده میشود تا شاید بومی بودن این مردم و مهاجر بودن خود را کتمان کنند.
3. مستند بودن
یکی از ویژگیهای یک منبع معتبر، مستند بودن آن است. دانشنامۀ هزاره را نیز نویسندگان خود این مردم و آشنا به تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم قومشان از منابع دست اول و معتبر تهیه کردهاند. طبیعی است گفتهها و نوشتههای محققان خارجی نمیتوانند از اتقان و اعتبار لازم برخوردار باشند و واقعیتهای زندگی این مرز و بوم را چنانکه هست گزارش کنند.
4. جلوگیری از تحریف واقعیتها
غرضورزی و تحریف واقعیتها نسبت به هزارهها چیزی نیست که نیاز به شاهد و مدرک داشته باشد. کم نشان دادن آمار جمعیت هزاره و شیعه و تغییر نام مناطق ازجملۀ آنهاست. برخی جمعیت هزاره و شیعه را از حدود ۲۵ تا 30 درصد، ۶ درصد ذکر کردهاند (بختیاری، 138۵: 9۴ و 9۵؛ دولت آبادی، 1371: 310؛ ویکی شیعه، ۲۰۲۰). تغییر نام سرزمینهای هزاره برای سرپوش گذاشتن به سابقۀ تاریخی آنها، از موارد دیگری است که در طول دهههای اخیر صورت گرفته است، از قبیل تغییر نام مناطقی مانند سبزوار به شنیدند، درۀ هزاره پنجشیر به آبشار، کوتهسنگی کابل به میرویس میدان، ده بوری به جمال مینه، شاه شهید و سیاهسنگ به سید نورمحمد شاه مینه، ده افشار به سپین کلی، قلعه جرنیل به خوشحال مینه، قسمتهای از کابل قدیم که به نام کوچۀ بازار ارگ، خیابان، پل خشتی یاد میشد به نام جاده نادرپشتون (شبکه اطلاع رسانی افغانستان، 1394). همچنین در شمال افغانستان مناطق چارباغ گلشن به شینکی، بوینهقره به شولگره، آدینهمسجد به چاربولک، سمرقندیان به زرغونکوت تغییر دادهاند (کابلستان، 1390).
قابل ذکر است در برخی از موارد، مردم این تغییر را نپذیرفتهاند و همچنان نام اصلی این مناطق را به کار میبرند.
5. حقیقتجویی
شاید بیشترین جفایی که در حق این مردم از سوی توجیهگران حکّام ظالم روا داشته شده است، وارونه جلوه دادن حقیقت و تحریف تاریخ است. عدهای برای غیربومی بودن این مردم و برای توجیه ظلمهای غیر قابل گذشت خویش در این زمینه تشکیک کردهاند. با اینکه بر اساس شهادت مستندات غیر قابل انکار، هزارهها مردم بومی این سرزمین هستند، عدهای این مردم را به بیرون از مرزهای این کشور ربط میدهند. اگر تاریخ خراسان، سیستان، زابلستان، غور و غزنه ارزیابی شود، پیشینه و سابقۀ تاریخی این مردم روشن خواهد شد که چه کسانی ساکنان بومی این سرزمین است؟ دانشنامۀ هزاره به دور از جهتگیریهای قومی و بر اساس معیارهای پذیرفتهشدۀ دانشنامهنویسی میتواند حقایق را روشن کند و جایگاه تاریخی و جغرافیایی این قوم را به خوبی و مستند معرفی کند.
6. بیطرفی
بیطرفی و رعایت انصاف، شاید نیاز به ذکر نباشد چون هر تحقیقی این شروط اولیه را رعایت نکند به معنای واقعی کلمه تحقیق نیست. از آنجایی که در دانشنامۀ هزاره ابعاد مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، تاریخی و … جامعۀ هزاره و ارتباط آن با دیگر هموطنان بحث میشود، شایسته است که با بیطرفی کامل و فقط بر اساس معیارهای پذیرفتهشدۀ دانشنامهنویسی عمل شود تا باعث عکسالعمل ناخواسته دیگران نشود و نتیجۀ عکس ندهد. طبیعی است در این زمینه مشکلات عدیدهای وجود دارد که هرکدام مانع عمده در این مسیر به شمار میرود و باید با اخلاص، پشتکار و رعایت بیطرفی از آن عبور کرد.
7. تقویّت همدلی
تدوین دانشنامه برای قوم خاص به این معنا نیست که دیگر اقوام ساکن افغانستان از این ظرفیت برخوردار نیستند و از همه چیز محروم هستند و هر آنچه هست مال این قوم است. انگیزۀ اصلی، معرفی ظرفیتها و تواناییهای موجود این قوم است که بخشی از مردم سرزمین افغانستان را تشکیل میدهند. در واقع چنین در نظر گرفته شود که دانشنامۀ هزاره مقدمه دانشنامۀ افغانستان است و راه آن کار بزرگ علمی را هموار میکند. در این صورت میتوان ادعا کرد که این یک کار علمی پیشرو و در راستای منافع کشور است. اگر این نگاه راهبردی مورد پذیرش همگانی قرار گیرد، رهاورد آن، یک نهضت بزرگ علمی در سطح ملی خواهد بود و آن زمان، دانشنامۀ هزاره نهتنها مجموعهای فرهنگی فاخر، بلکه یک الگوی فرهنگی وحدتآفرین به شمار خواهد رفت.
8. جهاد علمی
اهل اطلاع به خوبی واقفند که ایده، برنامهریزی، تحقیق، تنظیم، تدوین و انتشار یک دانشنامۀ بزرگ و چندین جلدی کار یک مؤسسه دولتی با امکانات و سرمایۀ هنگفت مالی و انسانی است و از عهدۀ افراد محدود و با سرمایۀ اندک برنمیآید. دانشنامۀ هزاره که هیچ یک از این منابع را در اختیار نداشته و ندارد، فقط با ارادۀ آهنین عدهای از فرهیختگان دلسوز راهاندازی شده است، میطلبد که نویسندگان و اهالی فرهنگ و هنر دست یاری به سوی برادران و خواهران خود دراز کنند و در این «جهاد علمی» مشارکت کنند. طبیعی است اگر خدای نخواسته این نهضت مقدّس علمی شکست بخورد دیگر نمیتوان جایگزینی برای آن در نظر گرفت و به ثمر نشاند.چه خوب است که اهالی قلم به میدان بیایند و ثمرۀ مجاهدتهای علمی خود را در اختیار اهالی دانشنامه قرار دهند تا همگان از آن استفاده کنند و هم در زمرۀ «باقیات الصالحات» به شمار آیند.
9. جهاد اقتصادی
«جهاد علمی و اقتصادی» همزاد و همدوش همند و نمیشود بین این دو تفکیک قائل شد. جهاد علمی در صورتی به ثمر مینشیند که در کنار آن جهاد اقتصادی هم صورت گیرد، خصوصاً در دانشنامۀ هزاره که اگر نگوییم جهاد اقتصادی نقش بارزتری دارد، حداقل به اندازۀ جهاد علمی میتواند نقش ایفا کند. با توجه به اینکه در دانشنامۀ هزاره امکانات دولتی در کار نیست و کاملاً وابسته به کمکهای مردمی است، میطلبد که فعالان اقتصادی خیراندیش در این مجاهدت مشارکت کنند و برادران فرهنگی خود را یاری رسانند. اگر این کمکهای سخاوتمندانه صورت نگیرد، تلاشهای علمی نیز به ثمر نخواهد نشست و در نتیجه جامعۀ ما از ثمرۀ یک کار بزرگ علمی محروم خواهد شد.
10. تحمّل و سکوت!
شاید خوانندگان محترم این نوشتار از عنوان فوق تعجب کنند که چرا تحمّل و چرا سکوت؟ مگر وظیفۀ ما در قبال رخدادهای مختلف بیان واقعیتها نیست و چرا باید سکوت کرد؟ درست است. وظیفۀ هر انسان بیان واقعیتها و قبول حقایق است و نباید خلاف آن را بپذیرد؛ ولی از طرفی وظیفۀ ما بیان همۀ دانستنیها نیست. به فرمودۀ امام علی (ع): «لا تقل مالا تعلم بل لا تقل کل ما تعلم»؛ نهتنها از چیزی که علم نداری، بازگو مکن؛ بلکه همۀ آنچه را که میدانی را نیز مگو (نهجالبلاغه، حکمت شمارۀ 382). یا به قول خواجه عبدالله انصاری: «جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت». مفاد این کلام بزرگان، نتیجۀ تجربۀ عینی در زمان انتشار ویراست نخست جلد اول دانشنامۀ هزاره است؛ هرچند عدهای از فرهیختگان از روی دلسوزی و خیرخواهی نواقص دانشنامه را یادآوری کردند و برای برطرف شدن کاستیها تلاش کردند؛ ویراست دوم، پاسخ به این خواستۀ منتقدان خیراندیش و احترام به نظر آنان بود. ولی عدهای وظیفه را به جای اصلاح، در تخریب این بنای تازه سامانیافته تشخیص دادند و از جادۀ انصاف و مروّت خارج شدند و آنچه به صلاح نبود بر زبان و قلم آوردند و اندکی نیز با بزرگواری تأمل و سکوت اختیار کردند. حتماً این خواسته آنها را در وقت خودش مسئولان محترم برآورده خواهند کرد و جای نگرانی نخواهد بود.
نتیجه
مردم هزاره با داشتن پیشینۀ درخشان و ظرفیتهایی بینظیر در زمینههای مختلف فرهنگی و اجتماعی، این امکان را دارد که سرمایۀ بیبدیل خود را در مجموعهای فراهم آورند و در اختیار اهالی فرهنگ قرار دهند. «دانشنامۀ هزاره» میتواند بهعنوان یک اثر فاخر و ارزشمند چراغ راهِ سایر اقوام و کُل کشور باشد. دانشنامۀ هزاره با استفاده از فرهیختگان بومی و معیارهای پذیرفتهشدۀ دانشنامهنویسی، واقعیتها را در معرض دید اهالی فرهنگ قرار میدهد و باعث تقویت همدلی و وطندوستی در میان مردم میشود. این امر خطیر، بدون هزینههای مالی و سرمایههای فکری میسّر نیست مگر در سایۀ وفاق اهالی قلم و فرهنگ و جهاد «علمی» و «اقتصادی». در این صورت میتوان به سامان یافتن این کار سترگ امیدوار بود و فرجام خوشی را برای آن نوید داد.
منابع
نهجالبلاغه؛
بختیاری، محمدعزیز. (138۵). شیعیان افغانستان. قم: انتشارات شیعهشناسی؛
دولت آبادی، بصیراحمد. (1371). شناسنامۀ افغانستان، قم: مؤلف؛
شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان. (139۴). «تغییر نام مناطق كابل از فارسی به پشتو!» (8 حوت 139۴). http://afghanpaper.com، بازیابی جوزا 1۴01؛
شیخالاسلامی، سید محمدجواد. (1399). «ضرورت وجود دانشنامۀ بومی در کشور/ ویکیپدیا فرهنگ غربی را ترویج میدهد» (9 اسفند 1399). شبکۀ اطلاعرسانی راه دانا،https://www.dana.ir. بازیابی ثور 1۴01؛
کابلستان. (1۴01). «طرحهای فاسد پشتونسازی» (17 قوس 1390). http://kabullistan.blogfa.com.بازیابی جوزا 1۴01؛
ویکیشیعه. (2020). «افغانستان» (۹ ژانویه ۲۰۲۰). .fa.wikishia.net بازیابی ثور ۱۳۹۹.