کتاب، استبداد سیاسی در تاریخ معاصر افغانستان
مؤلف: محمود جعفری
جلد اول، ویراست دوم
افغانستان؛ قلمرو استبداد نوشتۀ دایفولادی (غلامحسین حلامیس) است. آن را «فدراسیون آزاد ملی» در سال 1377 خورشیدی در 749 صفحۀ قطع رقعی به چاپ رسانده است. جای چاپ مشخص نیست. این کتاب شامل پیشگفتار، مقدمه و 9 مقالۀ طولانی است با عنوانهای استبداد؛ قدرت بدون تحدید؛ خوابیدۀ بیدار؛ قدرت معیار خدمت؛ غارت قانونمند؛ کنش منفی فاقد پیام؛ بلازده معتقد؛ فاشیزم سنتی _ فاشیزم ایدیالوژیک؛ جامعۀ نامراد و فساد همهگیر.
محتوای اصلی کتاب را بحث دربارۀ استبداد سیاسی در تاریخ معاصر افغانستان تشکیل میدهد. نویسنده این موضوع را با رویکرد سیاسی _ تاریخی تحلیل و بررسی کرده است. او نخست به تعریف استبداد پرداخته و آن را از دو زاویۀ تاریخی و اجتماعی نگریسته و اشکال آن را از هم تفکیک کرده است. از نظر او، استبداد به عنوان یک پدیدۀ تاریخی «محصول خواست و ارادۀ افراد نبوده و در چوکات یک نظام شکل میگیرد» و به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی «معلول روابط اجتماعی و مناسباتی است که در زیر بنای آن جامعه قرار دارد» (دایفولادی، 1377: 1). مؤلف پس از توضیح دو مفهوم استبداد، به شرح استبداد سیاسی _ تاریخی در نظام سلطنتی افغانستان میپردازد. او «نظام عبدالرحمان خانی» را شکل برجسته و الگوی عینی از استبداد سیاسی در یک قرن اخیر قلمداد میکند و با شواهد فراوان آن را نکوهش میکند. به نظر او شدت استبداد سیاسی و اجتماعی در طول یک قرن اخیر در هیچ نظام سیاسی دیگر به اندازۀ نظام سیاسی عبدالرحمان خانی نبوده است. از طرف دیگر تاجالتواریخ به باور او سند رسمی و زندهای است که در آن مصداقهای عینی تفکر و عمل جامعۀ قبیلهای را از طریق اعتقادات خود زمامدار آن بیان کرده است و از سویی هم، هیچ امیری وجود نداشته است که «همچون عبدالرحمان خودش «تاج» تاریخها را برای تاریخ به میراث بگذارد» (همان: 10 تا 12). به نظر نویسنده، مشخصه عمدۀ چنین نظام سیاسی، خصلت قبیلهای آن است. او فرهنگ قبیله را عامل عمده در شکلگیری این نظام میداند و معتقد است که حاکمیت سیاسی عبدالرحمان، برخاسته از جامعۀ قبیلهای بوده که «از طریق قدرت لشکری به عمر خویش ادامه داده است» (همان: 3).
دایفولادی در ادامه، استبداد را قدرت بدون تحدید میخواند که زیر بنای آن را تعصبات قبیلهای _ اجتماعی شکل میدهد. او جامعۀ قبیلهای را جامعهای میداند که در مقابل جامعۀ عقلانی قرار دارد. به باور وی، جامعۀ عقلانی، هر پدیدۀ جدید را با عمل عقلانی و منطقی پاسخ میگوید، برخلاف جامعۀ قبیلهای که به وسیلۀ قدرت نظامی اداره میشود (همان: 720 و 721).
حسین دایفولادی که به نام مستعار عبدالعدل یاد میشود، یکی از نویسندگان افغانستان است و چندین اثر دارد.
منبع: دایفولادی. (1377). افغانستان؛ قلمرو استبداد. بیجا: فدراسیون آزاد ملی.