کتاب، در موضوع جامعهشناسی سیاسی
مؤلف: علی جعفری
جلد اول، ویراست دوم
این کتاب نوشتۀ حمزه واعظی است. آن را انتشارات عرفان در سال ۱۳۸۱ ش در تهران منتشر کرده است، در ۲۰۰ صفحۀ قطع رقعی و با شمارگان ۵۰۰۰ نسخه. در این کتاب، پدیدۀ «بحران هویت» و عوامل آن در افغانستان، بررسی شده است. نویسنده کتاب را در چهار فصل با عناوینی چون هویت ملی، نشانهها و نمادها؛ ساختار موزاییکی، ویژگیها و کارکردها؛ عناصر وحدت ملی؛ تولد احزاب و ترویج منازعات نوشته است.
نویسنده در فصل اول بعد از اینکه هویت را به «آنچه که موجب شناسایی میشود» تعریف کرده، نمادهای عناصر قوامبخش هویت ملی را سرزمین، پیشینه، زبان، فرهنگ، مذهب، سیستم سیاسی، احساسات و علایق مشترک میداند. او فرهنگ را از عوامل «پایه» در مفهوم هویت ملی دانسته است و بر این باور است که در افغانستان به دلیل تعدد مذاهب و شدت علقهها و احساسات مذهبی، «ما با هویت مشترک و نهادینهمند ملی مواجه نیستیم». به عقیدۀ او، حاکمیت ملی به دلیل نبودِ مشروعیت ملی، تداوم سلطۀ خانوادگی و تضعیف روحیۀ اقلیتهای قومی به عنوان رعیتهای سلطهپذیر، نتوانسته «جامعیت» و «اقتدار مشروع» پیداکند.
در فصل دوم دیدگاه «ساختار موزاییکی» در سازمان اجتماعی جامعۀ افغانستان مطرحشده است و از «فرهنگ فقر» و «دروندادههای فرهنگی» به عنوان عوامل مهم عقبماندگی جامعۀ افغانی ذکر شده است. خردهفرهنگهای قبیلهای، فرهنگ خشونت، خردگریزی، اعتقاد به قضا و قدر و عوامل بازدارنده و کهنهگرایی مفرط درون اجتماعی، از جمله مفاهیمی است که در فصل دوم کتاب با عنوان «ساختار موزاییکی، ویژگیها و کارکردها» بررسی شده است. به عقیدۀ نویسنده، نظامهای سیاسی در افغانستان هیچگاه خود را در قبال خواستهها و نیازهای اتباع خود مسئول ندانستهاند و به همین جهت است که همیشه دچار بحران مشروعیت بودهاند.
وحدت ملی و ساماننیافتگی تولدهای ذهنی عنوان سومین فصل کتاب است. نویسنده مقولۀ «وحدت ملی» را دارای عناصری چون حکومت ملی، فرهنگ ملی، منافع مشترک و توافقشدۀ ملی، توزیع عادلانۀ امتیازات و امنیت ملی میداند. به عقیدۀ او حکومتهای معاصر افغانستان از نظام سلطنتی تا جمهوری داوود خان به دلیل گرایش شدید قومی نتوانستهاند اعتماد ملی را جلب کنند. نویسنده فرهنگ ملی را مجموعۀ خردهفرهنگهای تلفیقشده میداند که در افغانستان به دلیل تکثر خردهفرهنگهای قومی، نژادی، مذهبی و تعصب فرهنگی نتوانستند کلیتسازی فرهنگی به عنوان نماد ملی به وجود آورند.
در آخرین فصل کوشش شده تا علل و عوامل درونی و بیرونی بحران هویت ارزیابی شود. نویسنده، کثرت احزاب سیاسینظامی و گرایش تودههای مردم به آن را عامل بحران درونی اقوام دانسته و یکی از عوامل این بحران را تغییرات طبقاتی جامعه از خان، ارباب و ملا به رهبران احزاب، قومندانها و نظامیها میداند. از نظر نویسنده غلبهدادن عنعنات قومی پشتون، وجود «احزاب متعدد نابالغ سیاسی» و «فقر فرهنگی» از دیگر عوامل گسترش ناسیونالیسم است که باعث بحران هویت در افغانستان شده است. حمزه واعظی، فارغالتحصیل علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی مشهد است و چندین اثر در موضوع سیاست، جامعه و خاطرات جنگ در افغانستان دارد.
منبع: واعظی، حمزه.(۱۳۸۱). افغانستان و سازههای ناقص هویت ملی. تهران: عرفان.