شخصیت ها, محتوای اپلیکیشن

ابوالبرکات (قرن ۸ ق)

عارف و عالم دینی
مؤلف: حسین رهیاب (بلخی)
جلد اول، ویراست دوم

ابوالبرکات میر سید علیِ ولی، فرزند جلال‌الدین حسین بخارایی، جد بزرگ سادات بلخاب و برخی دیگر از سادات ساکن در شمال کشور است. در ارتباط با میر سید علی معلومات دقیق تاریخی وجود ندارد. آنچه موجود است بیشتر به صورت شفاهی روایت شده است. بر این اساس نسب او با چندین واسطه از طریق سید احمد سکین و سید جعفر شاعر به زید بن علی (زین‌العابدین) (امام چهارم شیعیان) می‌رسد (حاجی‌زاده، ۱۳۹۴: ۳۶۵).

برخی نوشته‌اند که او در بخارا متولد شده است (رحمانی، ۱۳۸۶ ج ۲: ۱۷۸). از کنزالانساب نقل شده که او از سبزوار به دستور شاهرخ به بلخ و بلخاب رفته است (رحمانی، ۱۳۸۶: ۱۸۲). حاج کاظم یزدانی او را از جملۀ علویانی ‌می‌داند که در زمان سربداران در شهر سبزوار زندگی می‌کرده‌اند. با فروپاشی سربداران در سال ۷۸۸ ق / ۱۳۸۶ م. او و جمع دیگری از علویان، آن شهر را اجباراً ترک کردند و در مناطق مختلف خراسان شرقی پراکنده شدند و به تبلیغ و ترویج تشیع پرداختند (یزدانی، ۱۳۹۰: ۷۸ و ۷۹). برخی او را از علویانی دانسته‌اند که با پدرش مدتی مقیم هند بوده است (ریاض، ۱۳۳۰: ۸).‏

بر اساس روایت رحمانی نویسندۀ تاریخ علمای بلخ، میر سید علی در اوایل دورۀ جوانی به کشمیر رفت و بعد از مدتی عازم قندهار شد (رحمانی، ۱۳۸۶: ۱۷۸) از آنجا به قصد دیدار با والدینش به بخارا بازگشت و در آن شهر ازدواج کرد. اولین فرزند او (میر سید محمد) متولد همین شهر است. او بعد از مدتی پدر، مادر و همسرش را در بخارا از دست داد و با غم از دست دادن نزدیکان، آن شهر را ترک کرد و برای دیدن پسرعموهایش عازم هرات شد.

ابوالبرکات مدتی در هرات اقامت کرد و سپس احتمالاً به پیشنهاد شاهرخ‌میرزا در سال ۸۱۰ ق به سوی بلخ رفت و وارد بلخاب شد. در آنجا مورد استقبال علی بن حسین جامی بلخی حاکم بلخاب قرار گرفت و در قریۀ پای زیارت منطقۀ درۀ مزار بلخاب ماندگار شد. حاکم بلخاب املاکی به او بخشید و ابوالبرکات به زراعت و باغ‌داری روی آورد. او در بلخاب با دختر میر عرب (که قبر او در قریۀ سیوَک بلخاب است) ازدواج کرد. چهار فرزند او میر سید حسن، میر سید حسین، سید عبدالله و سید میر محسن حاصل این ازدواج‌اند (رحمانی، همان: ۱۷۹).

 بر اساس همان روایت، او بعد از چندین سال اقامت در بلخاب، در سال ۸۲۱ ق / ۱۴۱۸ م مجدداً به هرات بازگشت. می‌گویند در این سفر او دختر بیمار شاهرخ میرزا را شفا داد و به پیشنهاد شاهرخ‌با همان دختر او ازدواج کرد که میر سید مراد حاصل آن پیوند است (رحمانی، همان: ۱۷۹). بر اساس همان منبع، او در سال ۸۵۱ ق / ۱۴۴۷ م با همسرش (دختر شاهرخ) مجدداً سفری به هرات داشته است. این سفر تقریباً مصادف بوده است با وفات شاهرخ‌میرزا که گفته می‌شود میر سید علی بر جنازه او نماز خوانده است (رحمانی، همان: ۱۸۰).

میر سید علی بعد از وفات شاهرخ و آغاز سلطنت میرزا الغ‌بیگ مدتی در هرات بوده، اما دوباره با همسرش به بلخاب بازگشته است. در حدود سال ۸۵۳ ق / ۱۴۴۹ م او در همان قریۀ ‌پای زیارت وفات کرده و در محل فعلی دفن شده‌ است (رحمانی، همان: ۱۸۰). بر اساس باور محلی، همسران او هم در حدود همان سال‌ها فوت کرده‌اند. یکی از همسران او (دختر میرعرب) در کنار قبر میر سید علی و دیگری (دختر شاهرخ) با فاصلۀ کمی از او در محلی مشهور به «گور دختر پادشاه» دفن شده‌اند (احمدی بلندی، ۱۳۹۷). به نوشتۀ یزدانی، او خانقاهی داشت نزدیک قریۀ پای زیارت که فعلاً به صورت مخروبه در آمده است (یزدانی، همان: ۷۹). برخی گفته‌اند از او کشکول، تبرزین، چراغ، عصای چوبی، قرآن شخصی، تسبیح، دیوان اشعار و سند معافیت مالیاتی بلخاب (به فرمان شاهرخ) بر جای مانده است که در اختیار برخی از اهالی قریه است (همان؛ احمدی‌نژاد، ۱۳۹۶: ۱۱۷؛ حاجی‌زاده، ۱۳۹۶).

از تحصیلات میر سید علی معلوماتی وجود ندارد، اما برخی او را از عالمان بزرگ دینی می‌دانند، در حدی که به نوشتۀ کنزالانساب، شاهرخ او را به عنوان «نقیب نقبای» بلخ تعیین کرد (رحمانی، ۱۳۸۶: ۱۸۱). همچنین او را اولین کسی دانسته‌اند که بعد از افتتاح مسجد گوهرشاد مشهد در آن نماز جماعت خواند (رحمانی، تاریخ میر سید علی، خطی). برخی ورود ابوالبرکات را به بلخاب برای تبلیغ تشیع دانسته‌اند. او شاگردانش را به مناطق اطراف چون قریه‌های لَرکِرد، پَرَوشان و قریۀ سرپل بلخاب و منطقۀ سانچارک فرستاد تا به تبلیغ این مذهب بپردازند (رحمانی، میرعلی‌احمد کربلایی، ۱۳۸۴). رحمانی او را شاعر بزرگی دانسته است که اشعاری به زبان فارسی و عربی می‌سروده است (رحمانی، همان: ۱۸۱). گفته شده دیوان او نزد فردی به نام حسن‌زاده لیله‌کوهی است و برخی از ابیات آن به نقل از او در جریدۀ بلخاب نشر شده است (حسن‌زاده، ۱۳۸۱: ۱۷).

مدفن میر سید علی، بعد از مزار علی بن ابیطالب در مزارشریف و مزار یحیی ابن زید در شهر سرپل، از مکان‌های مشهور مذهبی در شمال کشور به شمار می‌رود. قریۀ مربوط به آن به«پای ‌مزار» یا «پای زیارت» مشهور شده است. در ایام خاص سال، مسافرانی از ولایات اطراف به آنجا می‌آیند. متولیان مزار، برخی از سادات ساکن در قریۀ پای زیارت هستند که خود را فرزندان او می‌خوانند.

مزار میر سید علی کنار بازار قریه است. ورودی آن یک صحن کوچک است که اطرافش را چنارهای بزرگ احاطه کرده است. گنبد و بارگاه روی یک ساختمان کوچک گِلِی قرار دارد. ضریح میر سید علی در وسط اتاق است و روی آن با پارچه‌های سبز پوشانده شده است (احمدی بلندی، ۱۳۹۶). احتمالاً بعد از فوت میر سید علی مرقد او مورد توجه قرار گرفته و کم کم ساختمانی روی آن بنا شده است. به نوشتۀ سیمای بلخاب در سال ۱۳۴۲ ش / ۱۹۶۳ م ساختمان مزار تحت اشراف حاجی دهنه (از عالمان مشهور بلخاب) با کارِ استا دولت پایجِه تجدید بنا شده است (احمدی‌نژاد، ۱۳۹۶: ۱۱۲). آخرین تعمیر آن در سال ۱۳۵۴ ش به دستور محمد‌یاسین علاقه‌دار وقت بلخاب صورت گرفته است (حاجی‌زاده، ۱۳۹۶).

در این مکان در برخی از ایام سال، جشن‌ها و برنامه‌هایی اجرا می‌شود. یکی از این مناسبت‌ها، جشن نوروز است که با جَنده بالا (بالا بردن عَلَم) همراه است. جشن دیگر موسوم به «سَیل» است که همه ساله تا حدود سال ۱۳۵۸ ش در ایام تابستان (دو ماه سرطان و اسد) برپا می‌شد و از مناطق اطراف و ولایات همجوار افراد زیادی برای زیارت، سوداگری یا تفریح به پای زیارت می‌آمدند. منقبت‌خوانانی چون سید کُلَنگَک، چهل‌تار و برخی دیگر با به دست گرفتن کشکول، عصا یا تبرزین در پیش صُفَۀ میر سید علی به هنرنمایی می‌پرداختند. زمینه برای انواع مسابقات، بازی و سرگرمی فراهم بود. در بازار نیز انواع خوردنی‌ها، میوه‌ها، غذاها و نوشیدنی‌ها عرضه می‌شد (رهیاب، ۱۳۹۶. شجاعی، ۱۳۸۸).

در اطراف مزار میر سید علی قبرستانی بزرگ و بسیار قدیمی وجود دارد و بسیاری از بزرگان بلخاب در آنجا دفن شده‌اند؛ از جمله سید مسعود مغزاری، حاجی دهنه (که در کنار میر سید علی دارای گنبد و بارگاه مستقل است)، سید محمود خان حاکم، سید احمد وکیل، قاضی سید محمدالله دهنه، سید حیدر نجفی دهنه، سید محمد خوردی دهنه، سید پیوند عادل، سید محمد‌علی نجفی مغزاری و برخی از بزرگان و موی‌سفیدان منطقه (احمدی‌نژاد، همان: ۱۱۱. حاجی‌زاده، ۱۳۹۶)

منابع: احمدی بلندی، حیدر. (۱۳۹۶). مصاحبۀ اینترنتی حسین رهیاب با حیدر احمدی بلندی. ۲۶ میزان ۱۳۹۶؛ احمدی‌نژاد، سید حسن. (۱۳۹۶). سیمای بلخاب. قم: مجمع الذخائر اسلامی؛ حاجی‌زاده (فاضلی)، سید حیدر. (۱۳۹۴). «نامۀ سید اسماعیل بلخی به سید محمد دهنه». مجلۀ کتاب شیعه. شمارۀ ۱۱ و ۱۲. صص ۳۶۲ تا ۳۷۰؛ حاجی‌زاده (فاضلی)، سید حیدر. (۱۳۹۶). مصاحبۀ اینترنتی حسین رهیاب با سید حیدر حاجی‌زاده. ۲۶ میزان ۱۳۹۶؛ حسن‌زاده، محسن. (۱۳۸۱). «پای صحبت حافظ بلخ». [گفتگو با فصلنامۀ بلخاب، سال سوم، شمارۀ ۸]. ص ۱۷؛ رحمانی ولوی، مهدی. (۱۳۸۶). تاریخ علمای بلخ. جلد ۲. مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی؛ رحمانی ولوی، مهدی. (۱۳۸۶). تاریخ علمای بلخ. مشهد. بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی. نقل شده از: ابومخنف ازدی، لوط بن یحیی. (۱۳۰۲). کنزالانساب (چاپ سنگی). بی‌جا. بی‌نا؛ رهیاب، حسین. (۱۳۹۶). دست‌نوشته‌های حسین رهیاب. چاپ‌نشده؛ ریاض، محمد. (۱۳۳۰). در مجلۀ یغما. شمارۀ ۸. ص ۳۳۷؛ شجاعی، سید اسحاق. (۱۳۸۸). «بلخاب؛ چرا فراموش شده است؟(قسمت چهارم)». سایت آوا. بازیابی ۱۹ عقرب ۱۳۹۸.www.avapress.com؛ یزدانی، حاج کاظم. (۱۳۹۰). پژوهشی در تاریخ هزاره‌ها. جلد ۱ و ۲ (در یک مجلد). تهران: عرفان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *