جغرافیا, محتوای اپلیکیشن

الوم‏‌لالا /Olum_lâlâ/

منطقه‌ای در ولسوالی خاکیران ولایت زابل
مؤلف: محمدحسین فیاض
جلد اول، ویراست دوم

الوم‌لالا منطقه‌ای سرسبز در کنارهٔ دریای ارغنداب و متصل به ولسوالی خاکیران ولایت زابل است. «الوم» به معنای معبر آب و «لالا» به معنای برادر بزرگ‌تر است. این قریه شاید در زمان قدیم سهم برادر بزرگ‌تر بوده است (محمدی شاری، ۱۳۹۶)

ساکنان این منطقه و مناطق اطراف در زمان امیر عبدالرحمان خان از طایفۀ قلندر بوده‌اند. این منطقه بعد از جنگ در سال‌های ۱۳۰۹ و ۱۳۱۰ ق / ۱۸۹۱ و ۱۸۹۲ م به تصرف تیره‌های علی‌خان و خدایداد خوزک از طایفۀ سلیمان‌خیل درآمد (کاتب، ۱۳۹۰، ج ۴، ب ۱: ۷۰۴). املاک هزاره‌ها در نقاط بسیاری در زمان ایشک‌آقاسی دوست‌محمدخان، سرپرست امور مهاجرین و ناقلین، به ناقلین داده شد و بیشتر افغان‌های ساکن و زمین‌دار، خود را از ناقلین معرفی کردند و زمین گرفتند (کاتب، ۱۳۹۰، ج ۴، ب ۱: ۵۱۲). شیرمحمد خان، نبیرهٔ صالح‌محمد خانِ اچکزایی، ساکن قندهار با حمایت دوست‌محمد خان، خود را مهاجر نامید و از دولت زمین و جیره ‌گرفت و به آن مقدار قناعت نکرد و از امیرحبیب‌الله تقاضای زمین بیشتر کرد و امیر دستور تحقیق و تفتیش داد. در تحقیقاتی روشن شد که او ساکن قندهار است. به این ترتیب در هجدهم ربیع‌الاول ۱۳۱۷ ق / ۲۷ جولای ۱۸۹۹ م امیر حبیب‌الله فرمان داد که زمین‌های واگذارشده از او پس گرفته شود. علی‌رغم صدور این حکم، اکثر طوایف افغان کوچی و وطنی با حمایت دوست‌محمد خان، مناطق حجرستان، زرتک، قلندر، پل‌جنگلی، الوم‌لالا، گزک، تناچوب، آب‌قول، ارزگان، دای‌چوپان، تیرین، دهراود و غیره را تصرف کردند و هزاره‌ها مجبور به فرار شدند (کاتب،  ۱۳۹۰،ج ۴، ب ۱: ۷۰۴). کاتب می‌نویسد: در زمان قاضی عبدالشکور خان، مأمور سرپرستی ناقلین و مهاجرین، روند زمین‌خواهی طوایف شدت بیشتری گرفت و مناطق دیگری از دای‌چوپان، اولوم‌لالا، پل‌جنگلی، ترکانک، گزک، تناچوب، آب‌قول و ارغنداب به آنان داده شد (کاتب، ۱۳۹۰، ج ۴، ب ۲: ۲۵۷ و ۲۵۸).

امیرحبیب‌الله‌ در روز ۸ ذی‌القعده ۱۳۲۱ ق / ۲۶ جنوری ۱۹۰۴ م از قاضی عبدالشکور راجع به مناطق واگذار شده به افغان‌ها توضیح خواست و او در جواب پادشاه به مناطقی از ارزگان اشاره کرد که طبق دستور دولتی به مهاجرین داده شده بود و به مناطق دیگر اشاره نکرد. این در حالی بود که قرار نوشتهٔ خود او ۵۰۷۶ مرد و زن گروه مهاجرین و ناقلین، مناطق چوره، تیرین، گیزو، خلج، تمزو، چارشینه، کرکابه، چنارتو، لرزاب، هیزم‌تو، ارزگان، زرتک، پیِک، سیابغل، پل‌جنگلی، الوم لالا، گزک، تنهاچوب و غیره را تصرف کرده بودند (همان: ۵۵۱ و ۵۵۲)

در روز دهم شعبان ۱۳۲۲ ق / ۲۰ اکتوبر ۱۹۰۴ م، محمداکبرخان بارکزایی، شمس‌الدین خان از طایفۀ صافی و ملاعبدالله خان از کابل به حصول معلومات از جور و تعدی ا‌فغان‌ها در مناطق واگذارشده مأمور شدند. طبق نگارش آنان، چند تن از رؤسای مردم هزاره از جمله اسماعیل بابه و دیگران به کابل دعوت شدند و در زمان بازگشت از جانب دولت به آنان وعده داده شد که مناطق پل جنگلی، ترکانک، الوم‌لالا، علی‌داد، گزک، تناچوب و ارغنداب که طوایف ناقل و مهاجر بدون دستور پادشاهی تصرف کرده‌اند، به هزاره‌ها واگذار شود. اما فعلاً این مناطق در دست دولت باشد تا پس از طی مراحل، به مردم هزاره بازگردانده شود. در پایانِ کار «خدابخش نایب» و «قنبرعلی اختیار» از رؤسای هزارۀ طایفۀ مسکه به کابل آمدند و فرمان استرداد املاک خود را به امضای امیرحبیب‌الله گرفتند. اما عبدالکریم خان، پسر قاضی عبدالشکور خان، که حاکم کلان مناطق واگذار شده بود، به حکم پادشاهی توجه نکرد و زمین‌ها را به هزاره‌ها نداد و هزاره‌ها فراری شده به شالکوت و مشهد رفتند (همان: ۶۶۳)

طبق گزارش فیض‌محمد کاتب، تا سال ۱۳۲۴ ق / ۱۹۰۶ م همهٔ مناطق یادشده به‌کلی از حضور هزاره‌ها تخلیه نشده بوده و هنوز تعدادی از هزاره‌ها در آن مناطق بودند (کاتب، ۱۳۹۰، ج ۴. ب ۳: ۴۸ و ۱۶۸). امیر حبیب‌الله خان در ۲۹ ربیع‌الآخر ۱۳۳۲ ق / ۲۷ مارچ ۱۹۱۴ م به احضار لونَی خان کاکر دستور داد که املاک و اراضی طایفۀ مسکه را تصرف کرده بود، اما او تا ۲۶ شعبان (چهار ماه) نیامد. به این جهت، امیرحبیب‌الله خان نامه‌ای به عبدالکریم‌خان، سرپرست و حاکم مهاجرین و ناقلین نوشت و به حکم و فرمان اشاره کرد و تأکید کرد که لونَی خان را به کابل بفرستد. اما باز هم او از دستور سرپیچی کرد و از املاک هزاره‌ها خارج نشد. در پایان کار، هزاره‌ها با عبدالکریم خان پیش حبیب‌الله‌خان رفتند و او به سردار نصرالله نایب‌السلطنه امر کرد که مناطق پل جنگلی، علی‌داد، ترکانگ، الوم‌لالا، خاکیران، گزک، تناچوب و ارغنداب هزاره از طایفۀ سلیمان‌خیل پس گرفته و به هزاره‌ها داده شود تا آنان به کشور بازگردند.

در سال ۱۳۳۶ ق / ۱۹۱۷ م وُکلای مردم مسکه به جلال آباد و کابل رفتند و حکم قطعی استرداد پل‌جنگلی، ترکانک، الوم‌لالا، گزک، تناچوب و آلو را گرفتند. اما عبدالکریم خان، پسر قاضی عبدالشکور خان، که حاکم کلان ارزگان، جاغوری و مالستان بود، دستور امیر حبیب‌الله خان را اجرا نکرد (کاتب، ۱۳۹۰، ج ۴. ب ۲: ۳۶۸).

منابع: کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۰). سراج‌التواریخ. جلد ۴. بخش ۱. کابل: امیری؛ کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۰). سراج‌التواریخ. جلد ۴. بخش ۲. کابل: امیری؛ کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۰). سراج‌التواریخ. جلد ۴. بخش ۳. کابل: امیری؛ محمدی شاری، شوکت‌علی. (۱۳۹۶). مصاحبۀ اینترنتی محمدحسین فیاض با شوکت‌علی محمدی شاری. ۱۰ اسد ۱۳۹۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *