طایفه ها, محتوای اپلیکیشن

اوغان و جرمان /Awğân_o_Jarmân/

دو طایفهٔ موسوم به هزاره در کرمان ایران
مؤلف: محمدحسین فیاض
جلد اول، ویراست دوم

دو طایفهٔ هزارهٔ اوغان و جرمان در قرن هشتم قمری / چهاردهم میلادی، در استان کرمان از توابع ایران زندگی می‌کردند. در منابع تاریخی از این دو طایفه با هم، به نام هزارهٔ اوغانی و جَرمانی / جرمایی یاد شده است. وحیدی فولادیان، مورخ و پژوهشگر هزاره، این دو قبیله را از مردمان قدیم غور می‌داند و دربارهٔ جرمان می‌گوید: «هزارهٔ جرمانی را بدان سبب جرمانی گویند که منتسب به جرمک پدر امیر شنسب غوری است (وحیدی فولادیان، ۱۳۸۵، ج ۲: ۷۶)». عبدالحی حبیبی، به طور ضمنی آنان را از مردم افغانستان دانسته است. محمدافضل ارزگانی هزارۀ جرمانی و اوغانی را با هزارۀ افغانستان از یک قوم می‌داند (یزدانی، ۱۳۹۰، ج  ۱: ۲۶۳).

اما مورخینی که در قرن نهم در بارۀ تاریخ آل مظفر و گرگانیان قلم زده‌اند، بی‌آنکه به جایگاه اصلی این دو طایفه اشاره کرده‌ باشند، آنان را مغول دانسته‌اند و کوچ‌شان به اطراف کرمان را در زمان حکومت ارغون خان می‌دانند. طوایف یادشده به درخواست سلطان جلال‌الدین سُیورغَتمِش (حک: ۶۸۱ تا ۶۹۱ ق)، حاکم کرمان به آن منطقه اعزام شدند. جلال‌الدین سُیورغَتمِش، جد مادری شاه شجاع از ارغون خان، فرزند اَباقا خان و نواسۀ هلاکو خان (حک: ۶۸۳ تا ۶۹۰ ق) حاکم خراسان بزرگ درخواست کرد که برای محافظت سرحدات کرمان، تعدادی از لشکریان را به آنجا بفرستد. صدۀ اوغان و صدۀ جرمان برای این کار نامزد شده و به سرحدات کرمان اعزام شدند (حافظ ابرو، ۱۳۷۸، ج ۱: ۱۹۲؛ خواند‌میر، ۱۳۸۰، ج ۳: ۲۸۴؛ کتبی، ۱۳۶۴: ۷۰؛ سمرقندی، ۱۳۷۲: ۲۴۵). چون به سرحدات کرمان مستقر شدند، به اندک روزگاری صاحب ثروت و افراد زیاد شدند؛ چنان‌که در سال ۶۹۷  ق / ۱۲۹۷ م، در حملۀ قُتْلُغ‌خواجه، فرزند دوا به کرمان، دو هزار سوار از لشکر اوغانیان و جرمائیان به فرماندهی تیموربوقا در تنگ بیژن میان جِیرفت و بَم با لشکر قُتلغ درگیر شدند. قتلغ در حدود شرقی قلمرو ایلخانان در رأس نکودریان قرار داشت و با آگاهی از گرفتاری غازان خان در جنگ با مصر، به جنوب ایران حمله برد و تا حدود کازرون و شیراز را غارت کرد (آیتی، ۱۳۸۳: ۱۹۹ تا ۲۰۲). در سال ۷۴۵ ق نیز تعداد سپاه سواره‌نظام اوغانیان دو هزار نفر گزارش شده‌است (خواند‌میر، ۱۳۸۰، ج ۳: ۲۸۳) اما این آمار در سال ۷۶۸ ق به سه چهار هزار سوار رسید (حافظ ابرو، ۱۳۷۸: ۱۵۳). بنابراین «هزاره» بیانگر تعداد جنگجویان و سواره‌نظام آنان است؛ چنان‌که در آن زمان یک سپاه به چند هزاره تقسیم می‌شد (آیتی، ۱۳۸۳: ۱۲).

در سال ۷۴۱ ق، که امیر مبارز‌الدین‌محمد مظفر، کرمان را تصرف کرد، با اوغان و جرمان به خوبی رفتار کرده دختری از یکی از امرای اوغان و جرمان را برای فرزندش شاه شجاع خواستگاری کرد که چهار فرزند شاه شجاع از این زن است (حافظ ابرو، ۱۳۷۸: ۱۲۹). با این که امیر مبارزالدین منزلت اجتماعی اوغانیان و جرمائیان را به خاطر وصلت با خاندان مظفر بالابرد، آنان هر از چند گاهی عصیان کرده و با حاکمان آل‌مظفر درگیر می‌شدند (کتبی، ۱۳۶۴: ۷۰)؛ چنان‌که مولانا شمس‌الدین در بهار ۷۴۶ هجری، روی به سردسیر کرمان کرد و هزارۀ اوغانی و جرمانی را با خود همراه کرده و عزم تسخیر کرمان کرد (حافظ ابرو، ۱۳۷۸: ۱۰۹).

از نظر مذهبی، هزارۀ اوغانی و جرمانی، بودایی یا مانوی بودند (کتبی، ۱۳۶۴: ۱۴۲). آنان برای خود بتی داشتند و بر سنت مغول به آن تعظیم کرده و قربانی پیش‌کش می‌کردند (خواند‌میر، ۱۳۸۰، ج ۳: ۲۸۴). در سال ۷۴۷  ق که اوغانیان و جرمانیان شورش کردند، امیر مبارزالدین، به فتوای علما با آن‌ها وارد جنگ شد و در صحرای خاوران آنان را سرکوب کرد. علما آن دو طایفه را تکفیر کرده و جنگ با آنان را غزا و امیر مبارزالدین را غازی نامیده بودند (خواند‌میر، ۱۳۸۰، ج ۳: ۲۸۴؛ کتبی، ۱۳۶۴: ۵۳) در این جنگ، امیرعلی ملک و امیرعلی اولاغ از امرای اوغان و جرمان بودند که با امیر مبارزالدین مظفر جنگیدند (حافظ‌ ابرو، ۱۳۷۸، ج ۱: ۱۷۸).

مورخان از تغییر مذهب این دو طایفه یاد نکرده‌اند. آن‌چه در تاریخ این دو طایفه برجسته است، حدود یک قرن جنگ و صلح با حاکمان منطقه در کرمان و شیراز است. آنان گاه با حاکمان آل‌مظفر همسو و بیشتر درگیر بودند. در سال ۷۸۸ ق احمد سیورغتمش اوغانی، به حکم سلطان زین‌العابدین (۷۸۶ ق _ عزل ۷۸۹ ق) (پسر شاه شجاع)، سردار قوم جرمان و اوغان بود. او دو نوبت با سلطان احمد، حاکم کرمان وارد جنگ شد و در جنگ دوم در سال یاد شده کشته شد. در این جنگ غنایم بسیاری به دست سپاه سلطان احمد افتاد. از آن پس ریاست طایفۀ اوغان و جرمان را پهلوان علی قورچی به عهده گرفت و تا زمانی که سلطان احمد به دست تیمور کشته شد، اوغانیان و جرمائیان همراه او بودند (خواند‌میر، ۱۳۸۰، ج ۳: ۳۱۸) امیر تیمور گرگانی در ۱۱ رجب ۷۹۵ ق / مه ۱۳۹۳ م بر اصفهان و شیراز مسلط شده و سلسلۀ آل مظفر را از بین برد. از آن پس مورخین معاصر تیمور مشخص نکرده‌اند که بر سر این دو طایفه چه آمد.

البته تعدادی از مورخین و پژوهشگران معاصر معتقدند هزاره‌های اوغانی و جرمانی که در سپاه سلطان احمد بودند، فرار کردند و به افغانستان امروز رفتند (نایل، ۱۳۹۷، ج ۲: ۳۱) و به عبارت دیگر، به سوی هزاره‌جات امروزی رانده شدند (غرجستانی، ۱۹۸۹: ۷۶). حاجی کاظم یزدانی، پژوهشگر تاریخ هزاره، معتقد است که این دو طایفه در ایران و افغانستان به تدریج با سایر مردم آمیزش کردند و به مرور ایام در میان آنان هضم شدند. در کَهنوجِ کرمان هنوز قیافه‌های هزارگی دیده می‌شود. هرچند آنان از تاریخ خود آگاهی ندارند، اما برخی از افراد آن‌ها در گفتگو با یزدانی گفته‌اند که در زمان بسیار قدیم پدرانشان در افغانستان ساکن بوده‌اند (یزدانی، ۱۳۹۰، ج  ۱: ۲۶۳).

عزیزالله بیانی بر این باور است که اوغان و جرمان از طوایف اقوام باستانی خراسان است. طوایفی از شاخۀ هزاره در کرمان و سیستان و بلوچستان که از تاریخ شان بی‌خبرند، زیاد هستند. از جمله طوایف ده‌مرده، فولادی، هوت در فنجون و دلگان، آتا و آهنگر در چابهار را می‌توان نام برد. هزارۀ اوغان هم‌اکنون در هزاره‌جات در قسمت بالای فُخور، سر تَکَو، بیری، نوه میش و کِیسَو به وفور وجود دارند. البته طوایف مختلف، اما مشترک بین اوغان و هزاره نیز زیاد هستند که قابل بررسی هستند؛ از جمله هوتک، هوتی یا اُوتی، سکا و سکزی، ابدال و هِفتال، میکه و تالی‌زای، نوری و نورزَی (بیانی، ۱۳۹۸).

به هرحال طبق گزارش‌های منابع اولیه، اثبات مرتبط بودن اوغان و جرمان با هزاره‌های افغانستان دشوار است و آن‌چه مسلم است این است که آنان مغولی بودند و بر اساس جمعیت‌شان، به هزاره اوغان و جرمان شهرت یافتند. این که آنان به افغانستان امروزی رفتند و به سمت هزاره‌جات رانده‌شدند، قطعی نبوده و مدارک لازم برای اثبات آن یافت نشد.

منابع: آیتی، عبدالصمد. (۱۳۸۳). تحریر تاریخ وصاف. چاپ سوم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی؛ بیانی، عزیزالله. (۱۳۹۸). مصاحبۀ حضوری زهرا حسین‌زاده با عزیزالله بیانی. ۲۹ سرطان ۱۳۹۸؛ حافظ‌ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله. (۱۳۷۸). جغرافیای حافظ ابرو. چاپ اول. تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب؛ خواندمیر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین حسینی. (۱۳۸۰). تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر. چاپ چهارم. تهران: خیام؛ سمرقندی، عبدالرزاق. (۱۳۷۲). مطلع سعدین و مجمع بحرین. چاپ اول. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ غرجستانی، محمدعیسی. (۱۹۸۹). تاریخ هزاره‌ها و هزارستان. کویته: شورای فرهنگی اسلامی افغانستان؛ کتبی، محمود. (۱۳۶۴). تاریخ آل مظفر، به اهتمام و تحشیۀ دکتر عبدالحسین نوائی. چاپ دوم. تهران: امیرکبیر؛ نایل، حسین. (۱۳۹۷). مسائل هزاره. جلد ۲. کابل: بنیاد اندیشه؛ وحیدی فولادیان، میرزا احمد. (۱۳۸۵). کشف‌النسب. جلد ۲. مشهد: صفوی؛ یزدانی، حسین‌علی (حاجی کاظم). (۱۳۹۰). پژوهشی در تاریخ هزاره‌ها. جلد ۱ و ۲ در یک مجلد. چهارم. تهران: عرفان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *