جغرافیا, محتوای اپلیکیشن

ارغنداب /Arğandâb/

رودخانه‌ای در ولایت‌های زابل و قندهار
صدیقه هاشمی و زهرا حسین‌زاده
جلد اول، ویراست دوم

این رودخانه از سلسله‌کوه‌های مرکزی ولسوالی‌های مالستان، جاغوری و ارزگان خاص سرچشمه می‌گیرد (اعتمادی، ۱۳۹۸). جریان این رودخانه ابتدا از طرف شمال به طرف جنوب است و بعد از طی چند کیلومتر داخل وادی وسیعی می‌شود و اراضی زراعتی اطراف خود را آبیاری می‌کند. ارغنداب در جنوب‌غرب شهر قندهار با دریای ترنک و ارغستان یک‌جا می‌شود و در مجاورت قلعۀ بُست به رودخانۀ هلمند می‌ریزد (انصاری، ۱۳۹۴: ۱۷۷ و ۱۷۸). لغت «ارغنداب» مرکب از دو کلمۀ «ارغند» و «آب» است. ارغند به معنای خشمگین و قهرآلود است (فرهنگ فارسی، ذیل: ارغنداب). «… و معنی ترکیبی آن خشمگین‌آب باشد (برهان قاطع، ذیل: ارغنداب)».

اروند در آبان یشت اوستا، بند ۱۳۱ به صورت ائورونت (Aurvant) ذکر شده است که به معنی تند و تیز، چالاک،  توانا و دلیر و پهلوان است. اروند در شاهنامه نام رود و نام اروندشاه پدر لهراسب کیانی است (کیانی، ۱۳۹۸ به نقل از یشت‌ها تألیف پورداوود، ج ۱: ۲۲۴و ج ۲: ۳۲۷).

به نظر برخی احتمالاً ارغنداب و ارونداب یک چیز است (کیانی، ۱۳۹۸)

در اوستا، رودخانۀ اَرغَنداب با نام‌های هراوتی یا هرایتی یا سراسوتی آمده است و استرابون، مورخ و جغرافی‌دان، حوضۀ ارغنداب را اراکوزی و ساکنان آن را اراکوتی نامیده است (دائرةالمعارف آریانا، ۱۳۸۶، ج ۱: ۳۵۹). در یشت‌های اوستا، جلد دوم به شکل هراخواتی و در کتیبه‌های داریوش به صورت هراوواتی نیز آمده است و مورخان باستان از آن با نام آراکوزیا یاد کرده‌اند. آشوری‌ها از ارغنداب به نام اراکوتی یاد می‌کردند و در تاریخ سیستان رخدرود ذکر شده است که ظاهرا مأخوذ از اراخوذیای قدیم و رخوت پهلوی است که معرب  آن رخج شده است. مقدسی نیز آن را خردرود می‌نامد (عالمی، ۱۳۹۶: ۲۴۹).

ارغنداب سرشاخه‌های متعددی دارد. یک شاخۀ‌ آن از سیروی ارزگان خاص است از کوه‌های روغنی و کل نیلو که با آب باغ‌چری در تالۀ میدو یک‌جامی‌شود؛ در تنگی شاه‌مردان با آب شیرداغ به درۀ هیچه می‌ریزد و در ادامه با آب پشی در غوغه یکجا می‌شود و می‌رسد به ساحۀ دو آبی از توابع ولسوالی جاغوری (اعتمادی، ۱۳۹۸).

شاخۀ دوم ارغنداب، متشکل از رودخانه‌های متعدد منطقۀ مالستان است که در شینه‌ده به هم می‌پیوندد و از خربید جاغوری به طرف سید‌احمد از شمال به جنوب تغییر مسیر می‌دهد، به اضافۀ آب‌هایی از ساحۀ چهل دختران، تالۀ قندی، در المیتو به نام ریگ‌جوی با شاخه‌هایی از آب ششپر، کمرک و سیداحمد یکجا می‌شود و به رودخانۀ جاغوری می‌ریزد. این رودخانه شاخه‌های فرعی دیگری نیز از قریه‌های مختلفی مانند لومان، ماجری، بوسید، چهل‌باغ‌توهای اوقی و پشی، چال و  ممدک،  و جودری دارد که در نهایت همگی رودخانۀ بزرگ ارغنداب را تشکیل می‌دهند  (همان).

طول آن، حدود ۳۷۷ کیلومتر  است (قاموس جغرافیایی افغانستان، ۱۳۳۵، ج ۱: ۵۰) و آب آن کمی شور است (الفنستون، ۱۳۷۹: ۵۹۹)، ژرفای آن را ۲٫۵ یا ۳ فوت (معادل ۷۵ تا ۹۰ سانتیمتر) و پهنایش را ۵۰ یارد (معادل حدود ۴۸ متر) دانسته است و می‌گوید: «در موسم گرما که برف‌ها آب می‌شوند تا سه ماه از آن نمی‌توان گذشت، چون آب آن بسیار پرسرعت است. پهنای آن در این فصل نیز، بیش از ۱۵۰ یارد (حدود ۱۴۳ متر) است» میجر لینچ، نویسندۀ کتاب فرهنگ جغرافیای افغانستان، ارغنداب را در سنگماشه مانند سیلاب کوهی تعریف می‌کند که «به شدت روی سنگ گرانیت ریخته و وقتی که قابل عبور باشد عمق آن حدود ۳ فوت (یک متر) است (میتلند، ۱۳۷۶: ۱۵۳ و ۱۵۴)». این رود از ریزابه‌های بسیاری تغذیه می‌کند. یکی از رودهایی که به آن متصل می‌شود، رود کوچکی به نام تَرنَک یا ترناک است که از ولسوالی مُقُر ولایت غزنی سرچشمه می‌گیرد و پس از طی مسیر ۲۰۰ مایل (حدود ۳۲۲ کیلومتر) به سوی غرب در نزدیکی قریۀ دوآبه به ارغنداب می‌پیوندد (الفنستون، ۱۳۷۹: ۶۰۰). ریزابه‌های دیگر ارغنداب رودهای ارغستان و دوره یا لوره است و رود میوند معروف به رود کشک‌نخود است (عالمی، ۱۳۹۶: ۲۵۰و ۲۵۱).

به منظور ذخیرۀ آب‌های تند و سیلابی دریای ارغنداب، در سال ۱۳۳۲ ش در ۲۵ مایلی (حدود ۴۰ کیلومتری) شمال قندهار، بند داله [دهله] ساخته شد که ۱۰ متر ارتفاع دارد و ۹۵۰۰ کیلووات برق از آن به دست می‌آید و ۱۳۰ هزار هکتار زمین را آبیاری می‌کند. در نواحی مالستان و جاغوری که سرچشمۀ این دریاست هیچ‌گونه تأسیساتی برای استفاده از آب مذکور بنا نشده است و مردم به صورت طبیعی از آن بهره می‌گیرند (نایل، ۱۳۸۱: ۱۴۸).

منابع: اعتمادی، عوض‌علی. (۱۳۹۸). «یادداشت عوض‌علی اعتمادی بر مدخل». ارسال‌شده به دفتر دانشنامه. ۲۰ عقرب ۱۳۹۸؛ الفنستون، مونت استوارت (۱۳۷۹). افغانان، جای، فرهنگ، نژاد. ترجمۀ محمدآصف فکرت. مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی؛ دایرةالمعارف آریانا. (۱۳۸۶). جلد ۱. دورۀ دوم. کابل: اکادمی علوم افغانستان _ ریاست دایرةالمعارف؛ انصاری، سلطان‌محمد. (۱۳۹۴). دانستنی‌ها پیرامون جغرافیای عمومی افغانستان (ویرایش جدید). کابل: سرور سعادت؛ عالمی، سیدمحمدرضا. (۱۳۹۶). تاریخ شهر بست از ورود اسلام تا دورۀ معاصر. قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی؛ محمدحسین بن خلف تبریزی. (۱۳۵۷). برهان قاطع. به اهتمام محمد معین. ج ۱. تهران: امیرکبیر؛  معین، محمد. (۲۵۳۶). فرهنگ فارسی. جلد ۱. تهران: امیرکبیر؛ میتلند، پی، جی (۱۳۷۶). هزاره‌ها و هزارستان. ترجمۀ محمداکرم گیزابی. قم: مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان؛ نایل، حسین (۱۳۸۱). ساختار طبیعی هزاره‌جات. قم: سلسال.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *