شخصیت ها, محتوای اپلیکیشن

اوری جان

دختر مامای عبدالخالق هزاره
مؤلف: شوکت‌علی محمدی شاری
جلد اول ویراست دوم

اُورَی جان، فرزند قربان‌علی (معروف به یخ‌آب‌فروش) مامای عبدالخالق بوده است. عبدالخالق کسی است که در ۱۷ عقرب ۱۳۱۲ ش / ۸ نومبر ۱۹۳۳ م محمدنادر شاه، پادشاه افغانستان را کشت.

قربان‌علی، پدر اوری جان، خداداد پدر عبدالخالق و مولاداد کاکای عبدالخالق، پس از حملۀ امیر عبدالرحمان خان به هزاره‌جات، از دِهراوُودِ ارزگان به قَره‌باغ غزنی و سپس به لوگر کوچانده شدند و در خانوادۀ غلام‌حیدر خان چرخی سپه‌سالارِ عبدالرحمان خان، به دهقانی مشغول بودند و از این راه امرار معاش می‌کردند (مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان، ۱۳۷۲: ۶۴ تا ۶۶).

پس از کشته شدن محمدنادر شاه به دست عبدالخالق، حکومت وقت، افزون بر عبدالخالق، خاندان و وابستگان او را دستگیر کرد. مردان خاندان را اعدام کردند و زنان و کودکان را به زندان انداختند. بنا به ‌روایتی ۲۱ نفر از اعضای خانوادۀ عبدالخالق را کشتند که در میان آن‌ها عبدالله و عبدالرحمان پسران خردسال مولاداد خان (کاکای عبدالخالق خان) و حفیظه، خواهر خردسال خالق نیز قرار داشتند. از کسانی که از این جریان جان سالم به ‌در برد، عطامحمد پسرخالۀ عبدالخالق بود که پس از تحمل ده سال زندان توأم با شکنجه سرانجام آزاد شد.

اوری جان، دختر مامای عبدالخالق در زندان به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در آنجا سپری کرد. بنا به گفته‌ها، او بر اثر وضعیت و فضای زندان، عصبی و افسرده شد و پس از آزادی از زندان، سرانجام عقلش را به‌کلی از دست داد.

پس از آزادی اوری‌ جان، مامایش رجب او را با خود به قریۀ ‌قره‌غجله دولت‌آباد بلخ ‌برد. رجب از مردم غزنی بود و در قره‌غجله زندگی می‌کرد. اوری جان که در زندان متولد و بزرگ شده بوده و به جز محیط زندان فضای آزاد را تجربه نکرده بود، در بیرون از زندان از دیدن حیوانات و هر چیز ناآشنا می‌ترسیده، فریاد می‌کشیده و از ترس، مامای خود را محکم می‌گرفته است. رجب، اوری جان را به تاج‌محمد فرزند خیرمحمد به زنی می‌دهد؛ اما چون اوری جان دچار اختلال روانی بوده، تاج‌محمد او را طلاق می‌دهد. بار دوم جمعه‌خان نامی او را به زنی می‌گیرد ولی اختلالات روانی اوری‌جان بعد از ازدواج دوم بیشتر می‌شود. او عقلش را به صورت کامل از دست می‌دهد و در نهایت بر اثر تشدید اختلال روانی می‌میرد (کاظمی، بی‌تا: ۳۸).

اوری‌جان خواهر بزرگ‌تری هم داشته است که او هم بعد از آزادی از زندان شوهر می‌کند ولی زود می‌میرد. از اوری جان و خواهرش فرزندی بر جای نمانده است. براساس برخی منابع، اعضای خانوادۀ اوری‌جان دشواری‌هایی را از سرگذرانده بودند که احتمالاً به دلیل ترس از انتقام‌جویی حاضر به افشای آن‌ها نبودند (دولت‌آبادی، ۱۳۸۵: ۲۰۷).

منابع: دولت‌آبادی، بصیراحمد. (۱۳۸۵). هزاره‌ها از قتل عام تا احیای هویت، تهران: ابتکار دانش؛ کاظمی، روح‌الله. (بی‌تا). عبدالخالق و فروپاشی منطق استبداد. کابل: صبح امید؛ مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان. (۱۳۷۲). یادنامۀ شهید عبدالخالق. قم: بی‌نا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *