گیاهان, محتوای اپلیکیشن

اوله (قاف) /Owla/

گیاهی با خواص دارویی، درمانی و استفادۀ خوراکی
مؤلف: سید احمد هاشمی (صدر)
جلد اول، ویراست دوم

اوله جزو گیاهان جنس Rumex به شمار می‌رود. در کتاب‌های طب سنتى به نام عربی «حمّاض‌» نام برده شده است. در فارسی، سرخ‌پای، چغندر دشتی و ترشه نامیده می‌شود. این گیاه شامل دو گروه از خانوادۀ  ‌Polygonaceae است. گروه اول، با نام ترشک که برگ‌هاى ترش‌مزه دارد و گونه‌های معروف‌ آن که از نظر طبى و خوراکى مورد توجه هستند؛ گروه دوم، گونه‌هایى شیرین‌مزه هستند که در فارسى آن‌ها را «ترشک اسفناجى» مى‌نامند و در کتب سنتى با نام‌هاى «حماض البقر» و «حماض الماء» است.


بر اساس این دو گروه، انوع مختلف اوله (ترشک) عبارت‌اند از: ۱. اوله کوچک با اسم علمی Rumex -R . acetosella -R . scutatus». برگ‌های آن ترش‌مزه و دارای تخم کوچک، براق، مثلثى سیاه‌رنگ است؛ ۲. اوله درشت یا بزرگ با اسم علمی Rumex -R . acetosa L؛ برگ‌هاى آن به شکل مثلث دراز یا تیرکمانى است. گل‌هاى آن کوچک به رنگ سبز تیره یا سبز مایل به سرخی است. تخم آن سیاه، کوچک، براقِ مثلثى‌شکل و ریشۀ آن ضخیم به رنگ سرخ است. در گروه دیگر، اوله‌هاى شیرین است که برگ‌هاى آن شیرین اما ریشۀ آن‌ها تلخ است و سه گونه عمده دارد: ۱. «حماض الماء» یا اوله آبی، با نام علمی  Rumex patientia L یا Rumex olympicus Boiss، برگش شبیه برگ کاسنى و ریشۀ آن شبیه چغندر و باریک‌تر، تخم آن سیاه، کمى مایل به سرخ است؛ ۲. نوع دیگر آن با نام علمی  ‌Rumex crispus L؛ ۳. نوع سوم آن با نام علمی  Rumex obtusifolius L است. همۀ این سه گونه با برگ‌هاى دراز، تخم‌مرغى، نوک‌تیز و موج‌دار هستند. گل‌ها به رنگ سبز مایل به سرخی است که به‌طور گروهى در امتداد قسمت فوقانى شاخۀ گل‌دهنده ظاهر مى‌شود (میرحیدر، ۱۳۸۵، ج ۱: ۳۷تا ۴۷؛ شاگرد ابوماهر موسی بن سیار، ۱۳۸۹: ۱۶۲).

در بیشتر مناطق هزاره‌جات مثل دای‌کندی، بامیان و بهسود، این گیاه به نام «قاف» شناخته می‌شود و بعید نیست که دلیل نام‌گذاری برخی مناطق به اسم قاف‌زار (مناطق که این گیاه زیاد می‌روید)، مرتبط با همین گیاه باشد. برخی نام آن را به شکل «کف» هم نگاشته‌اند. نام دیگر آن «اُوله» یا «وُلوله» است که بیشتر در غزنی، جاغوری و مالستان به کار می‌رود و در برخی جاها مثل ولسوالی شارستان به خود گیاه «وُوْلَهْ قاف» و به محصول درمانی آن که از تراشیدن نر آن به دست می‌آید، وُوْلَهْ گفته می‌شود و این اعتقاد، با توجه به کاربرد آن تأیید می‌شود؛ چنان‌که به محصول تراشیده از نرِ بلدرغو نیز اوله اطلاق می‌کنند. بنا به گفتۀ یکی از باشندگان دره‌صوف، در آن مناطق به این گیاه «قَو» گفته می‌شود (ضیایی، فیاض، وفایی، رجایی، توسلی، برهانی شارستانی؛ حسینی دره‌صوفی: ۱۳۹۸؛ بامیانی، ۱۳۶۸: ۱۳۴).

این گیاه به صورت وحشى و خودرو، در چمن‌زارها، کنار جویبارها، مسیرهای آب جاری، زمین‌های حاصل‌خیز و نقاط سایه‌دار جنگل‌ها، دشت‌ها و گودال‌ها می‌روید. بر اساس برخی منابع نوشتاری و شفاهی، گونه‌های مختلف این گیاه در افغانستان و مناطق هزاره‌جات به صورت خودرو وجود دارد (میرحیدر، ۱۳۸۵، ج ۱: ۴۳؛ برهانی شارستانی: ۱۳۹۸).

در گونه‌های مختلف اوله‌ موادی چون پروتئین، چربى، نشاسته و مواد ازته، کلسیم، فسفر، آهن، سدیم، پتاسیم، ویتامین ‌A و C، و نظایر آن به نسبت‌های مختلفی وجود دارد (میرحیدر، ۱۳۸۵، ج ۱: ۳۷، ۳۹، ۴۱، ۴۵).

تمام انواع گیاه اوله، سرد و خشک است (نورانی، ۱۴۲۲ق، ج ۲: ۶۷، ۷۰، ۷۱).

از خواص دارویی اوله در افغانستان و مناطق هزاره‌جات، اطلاعات ناچیزی در دست است و در بیشتر ولایت‌ها، از آن صرفاً به عنوان علوفۀ تر برای دام استفاده می‌شود. اما در گذشته‌ها، مهم‌ترین کاربرد این گیاه، به دو منظور بوده است: یکی برای داغ گذاشتن برای درمان برخی بیماری‌های مزمن مانند پادرد، کمر درد و دیگر موارد. روش استفادۀ آن چنین است که ساق‌ها و نیچه‌های قاف را ابتدا خوب در آتش حرارت داده و خشک می‌کنند. سپس روی آن‌ها را با چاقو، به صورت آهسته تراش می‌کنند که حاصل آن، بریده‌های ریز، نرم و ظریف پنبه‌مانند و زردرنگ است. این محصول را در جای خشک نگه می‌دارند و در موقع لازم برای داغ نهادن به کار می‌برند. کاربرد دیگر آن در گذشته‌های دور، استفاده از نرمۀ آن برای روشن کردن آتش بوده است. مقدار کمی از اوله را به سنگ چخماق می‌چسپاندند، سپس با کیته (آهن مخصوص شبیه به پنجه بوکس و سنگ چخماق) روی آن می‌زدند که از اصطکاک آن، جرقه‌ای به وجود می‌آمد و اوله آتش می‌گرفت (یزدانی، ۱۳۷۱: ۳۳؛ وفایی و برهانی شارستانی: ۱۳۹۸). بنا به گفتۀ محمدحسین فیاض، آب اوله بعد از جوشاندن، برای درمان شکستگی استخوان استفاده می‌شود و همچنین برگ‌های ریز آن به مقدار بسیار کم، همراه سبزی‌های خوردنی برای پیرکی و بولانی به کار می‌رود و نیز در بعض مناطق، به جهت خواص دارویی، دانۀ اوله را بعد از آسیاب با آرد گندم مخلوط کرده، حلوای سفید درست می‌کنند که به آن «حلوای اوله» می‌گویند (جعفری: ۱۳۹۶؛ فیاض و هاشمی: ۱۳۹۸).

منابع: بامیانی، محمدابراهیم. (۱۳۶۸). افسانه‌های فولکلوریک غرجستان. کابل: اکادمی علوم افغانستان؛ برهانی شارستانی، محمدعلی. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی سید احمد هاشمی (صدر) با محمدعلی برهانی شارستانی. ۷ میزان ۱۳۹۸ش؛ توسلی، علی. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی سید احمد هاشمی (صدر) با علی توسلی. ۷ میزان ۱۳۹۸ش؛ جعفری، علی. (۱۳۹۶). مصاحبۀ اینترنتی سید احمد هاشمی (صدر) با علی جعفری. تابستان ۱۳۹۶؛ حسینی دره‌صوفی، سید محمد. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی سید احمد هاشمی (صدر) با سید محمد حسینی دره صوفی. ۷ میزان ۱۳۹۸ش؛ هاشمی، راضیه. (۱۳۹۸). مصاحبۀ حضوری سید احمد هاشمی با راضیه هاشمی. ۱۶ قوس ۱۳۹۸؛ رجایی، محمد سرور. (۱۳۹۸). مصاحبۀ اینترنتی سید احمد هاشمی (صدر) با محمد سرور رجایی. ۷ میزان ۱۳۹۸ش؛ شاگرد ابو ماهر موسى بن سیار. (۱۳۸۹). رسالة فی علاج‌الاطفال. مصحح حسین‌علی حاجی. چاپ اول. قم: نور وحى؛ ضیایی، محمد رضا. (۱۳۹۸ش). مصاحبۀ اینترنتی سید احمد هاشمی (صدر) با محمدرضا ضیایی. ۷ میزان ۱۳۹۸ش؛ فیاض، محمدحسین. (۱۳۹۸ش). مصاحبۀ اینترنتی سید احمد هاشمی (صدر) با محمدحسین فیاض. ۷ میزان ۱۳۹۸ش؛  میرحیدر، حسین. (۱۳۸۵). معارف گیاهى. جلد ۱. چاپ هفتم. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى؛ یزدانی، حسین‌علی (حاج کاظم). (۱۳۷۱). فرهنگ عامیانۀ طوایف هزاره. مشهد: آزادی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *