جغرافیا, محتوای اپلیکیشن

بایلوغ /Bâyluĝ/

قریه‌ و مرکز ولسوالی دای‌چوپان ولایت زابل
مؤلف: پروین ولی‌زاده
جلد اول، ویراست دوم

قریۀ بایلوغ/ بیلوغ در ولسوالی دای‌چوپان ولایت زابل قرار دارد و مرکز این ولسوالی است. از شرق به قریۀ مامختو، از شمال شرق به قریۀ کودک، از شمال‌ و غرب به قریۀ شوی و از جنوب به نایک و تناچوی محدود می‌شود. رودخانۀ شوی در بین بایلوغ و شوی جریان دارد. محل حکومت و بازار در غربی‌ترین نقطۀ بایلوغ قرار گرفته است (رفیعی، ۱۳۹۶).

کوه مرکز از کوه‌های بایلوغ است و به اعتبار اینکه مقر حکومت دولتی در دامنۀ آن بود به نام «مرکز» معروف شده است. این کوه در شرق قریۀ بایلوغ واقع است. در شمال و غرب آن رود شوی جاری است و کوه گَلو در کنار رود شوی از نمادهای این قریه است. بر قلۀ این کوه، سنگ گرانیتی مدور به قطر تقریباً ۶ متر و بلندی ۸ الی ۹ متر قرار دارد. آن طرف رود شوی، قریۀ شوی است. این قریه با آب یک شاه‌جوی آبیاری می‌شود. مردم هزاره این شاه‌جوی را از رود شوی جدا کرده‌اند. در جنوب قریۀ بایلوغ کوه سفید، زیبایی خاصی به این قریه داده است (همان).

این قریه پیش از تصرف در دورۀ امیر عبدالرحمان خان، مانند سایر قریه‌ها و مناطق هزاره‌نشین به صورت ملوک‌الطوایفی اداره می‌شد. یکی از خان‌های دورۀ عبدالرحمان، رسول‌ خان، معروف به رسول‌ خان هزارۀ شوی و بوباش بود. او در ابتدا در سال ۱۳۰۹ ق / ۱۸۹۱ م اطاعت و همکاری خود را نسبت به دولت اعلام کرد. اما در سال ۱۳۱۰ ق با دستگیری بزرگان هزاره به وسیلۀ دولت، در همکاری با دولت دچار تردید شد و به فریب مأموران دولتی پرداخت و به وعده‌های خود عمل نکرد. سلطان‌علی خان پسر سردار شیرعلی خان جاغوری مأمور دستگیری او شد و رسول خان بالاخره به اطاعت مجبور شد. سمندر خان، حاکم ارزگان، عیال و منسوبان رسول خان را نزد خود نگاه داشت و خود او را به گرفتن اسلحۀ مردم هزارۀ بوباش مأمور کرد (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۱: ۸۳۳ و ب ۲: ۴۵ و ۱۱۱). بعد از جنگ، به دستور عبدالرحمان خان، رسول‌ خان به همراه ۲۳ نفر از بزرگان هزاره در قلعۀ هاشم خان زندانی شد و در آنجا کشته شد (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۴، ب ۲، ۱۹۹). قلعۀ رسول خان روی تپه‌ای در شرق این قریه است. این قلعه دیوارهای بلند و چند برج دارد و جویی از دامنۀ کوه به این قلعه منتهی می‌شود و به داخل و اطراف آن آب می‌رساند. این جوی به جوی رسول خان معروف بوده است (رفیعی، ۱۳۹۶).

بقایای سنگرهای مردم هزاره در جنگ با عبدالرحمان، روی تپه‌های متعددی وجود دارد. همچنین خرابه‌های دو برج در قسمت غربی این قریه است که یکی از آن‌ها در سال ۱۳۴۵ ش کاملاً از بین برده شد و اسکلت یک انسان از این منطقه پیدا شد (همان).

ساکنان قریۀ بایلوغ در دورۀ عبدالرحمان دهقانانی بودند که رعیت رسول ‌خان شمرده می‌شدند و برای او کار می‌کردند. منطقۀ دای‌چوپان در دورۀ عبدالرحمان از هزاره‌ها تخلیه شد و به این ترتیب بایلوغ نیز همانند دیگر مناطق در اختیار ا‌فغان‌ها قرار گرفت. طوایف سلیمان‌خیل، وردک، هوتک، تیرین، توخی، اندر، کوچی، قریش، زدران و کاکر در این قریه ساکن هستند. در دهۀ اول ۱۳۰۰ ش، ملا جمعه خان از بازماندگان مردم پل جنگلی دای‌چوپان در این قریه ساکن شد. اجداد او در جنگ عبدالرحمان خان کشته شده بودند و سرزمینشان را ا‌فغان‌ها تصرف کرده بودند. او با این انگیزه که دای‌چوپان سرزمین اجدادی اوست در این قریه در میان ا‌فغان‌های مهاجری ساکن شد که تا آن زمان هزاره‌ای ندیده بودند. البته چهرۀ ظاهری او مانند ا‌فغان‌ها بود و از این جهت نسبت به او حساسیت نداشتند. به همین علت بعد از اینکه با کار و تلاش و تجارت صاحب سرمایه شد، زمین‌های زیادی را در این قریه و حتی در قریه‌های دوردست ولسوالی دای‌چوپان خرید. بعد از ساکن شدن او، هزاره‌ها به تدریج از ارزگان و باغچار برای کار و زندگی به این قریه و قریه‌های اطراف آمدند. در قریۀ بایلوغ یک خانوادۀ تاجیک و یک خانوادۀ ازبک نیز ساکن بودند (همان).

ولسوالی دای‌چوپان تا قبل از ۱۳۴۰ ش، جزو حکومت کلان قلات در ولایت قندهار بود. با تقسیمات جدید کشوری در سال ۱۳۴۰ ش و با تشکیل ولسوالی دای‌چوپان، بایلوغ مرکز این ولسوالی شد. قلعۀ رسول خان  برای اسکان برخی از مأمورین دولتی استفاده می‌شد و بخشی از آن، محلِ اسکان سربازان بود و زندان دولتی نیز در این قلعه قرار داشت و در واقع مقر حکومت بود. در فاصلۀ سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۶ ش در نقطۀ غربی قریۀ بایلوغ روی تپه‌ای که قبرستان مردم هزاره بود، ولسوالی، بازار، ادارات دولتی و مسجد جامع ساخته شد و مقر حکومت از قلعۀ رسول خان به آنجا منتقل شد (همان).

پسران ملاجمعه خان به نام‌های میرزا گل‌محمد و میرزا محمدنبی، از مردم هزاره و از کارمندان دولتی و مورد اعتماد پشتون‌ها بودند. آن‌ها تکیه‌گاه مردم هزاره در این قریه بودند. میرزا گل‌محمد به عنوان یک حقوق‌دان مرجع پشتون‌هایی بود که در دولت دعاوی حقوقی و جزایی داشتند. او و ملا محمد جمعه داخه که ملای مردم هزاره بود، تلاش می‌کردند که مردم هزاره برای حل دعاوی خود به دولت و قاضی مراجعه نکنند و دعاوی آنان را تا حدی که امکان داشت، خودشان حل می‌کردند (همان).

خانواده‌های میرزا گل‌محمد و میرزا محمدنبی و تعداد محدودی از هزاره‌ها تا سال ۱۳۵۸ ش در بایلوغ اقامت داشتند. در اوایل این سال بعد از خیزشِ مردمی و تصرف ولسوالی، پشتون‌ها تمام دارایی‌ها و اموال منقول مردم هزاره در آنجا را به تاراج بردند. مردم هزاره به حویلی میرزا گل‌محمد پناه آوردند. پشتون‌ها وارد خانۀ او شدند و هزاره‌ها به طرف باغچار فرار کردند. عده‌ای از مردم باغچار به آنان کمک کردند. علی‌رحم برادر خدارحیم در هنگام فرار از دای‌چوپان به سوی باغچار کشته شد. به این ترتیب طوایف پشتون زمین‌ها را تصرف کردند و جایگزین شدند و در حال حاضر هیچ هزاره‌ای در این قریه وجود ندارد.

از زمان حضور هزاره‌های پیش از عبدالرحمان خان، در بایلوغ دو زیارتگاه وجود دارد. یکی در سمت راست قریۀ مامختو، در کوتل مامختو و دیگری در سمت شرق بایلوغ است. این زیارتگاه‌ها تا کنون محل رجوع اقوام هزاره و پشتون است (همان). در سال‌های ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ ش دو پروژه در قالب طرح همبستگی ملی در بایلوغ اجرا شده است (وزارت احیاء و انکشاف دهات، ۱۳۹۶). محصولات قریۀ بایلوغ عبارت‌اند از: بادام، زردآلو، توت، چهارمغز، گندم، جو، شبدر، خربزه و بادرنگ (رفیعی، ۱۳۹۶).

 چهره‌های معروف این قریه عبارت‌اند از خروت پدر ملک عبدل، ملِک عبدل (از افراد معروف و پشتون در زمان حکومت‌های ظاهرشاه و داوود خان. او دعاوی و مشکلات مردم را نزد حکومت حل می‌کرد) ملا وزیر، ملا تاج‌محمد، حاجی نورمحمد، ملک جمال و لعلوچ وردک (همان).

منابع: رفیعی، حمید‌الله. (۱۳۹۷). مصاحبۀ اینترنتی ابوطالب مظفری با حمیدالله رفیعی. ۲ جدی ۱۳۹۶؛ کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۳). سراج‌التواریخ. جلد ۳. بخش ۱. تهران: عرفان؛ کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۳). سراج‌التواریخ. جلد ۳. بخش ۲. تهران: عرفان؛ کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۰). سراج‌التواریخ. جلد ۴. بخش ۱. کابل: امیری؛ کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۰). سراج‌التواریخ. جلد ۴. بخش ۲. کابل: امیری؛ وزارت احیاء و انکشاف دهات. (۱۳۹۶). «لیست پروژه‌های در حال اجرا و تکمیل شده از بابت سال ۱۳۸۰ تا ۲۵ حمل ۱۳۹۶». کابل.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *