احزاب, نمونه مقالات

اخباری‌‏ها‏

گروهی از شیعیان امامیه
مؤلف: سید غلام‌حسین موسوی
جلد اول، ویراست دوم

علما و فقهای نص‌‌گرا که «اصحاب حدیث» و «اخباری» نامیده می‌شوند، در شناخت منابع دینی و استنباط احکام، به احادیث، اخبار و روایات تکیه کرده‌اند و معتقدند که ملاک‌دانستن احادیث و اخبار برای استنباط احکام در زمان حیات پیغمبر اسلام معمول و متداول بوده است. از طرفی آیات قرآن مجمل است و فهم و درک آیات برای همۀ مردم میسر نیست و به تفسیر و توضیح نیاز دارد که پیامبر و امام معصوم بیان کرده‌اند. بیانات پیغمبر اسلام و امامان شیعه، همان اخبار و احادیث و روایات هستند که برای ما حجیت دارند ولی ظواهر آیات قرآن بدون تفسیر و توضیح پیامبر و امام نمی‌توانند حجیت داشته باشند.‏


«اهل حدیث یا اصحاب حدیث، کسانی که در مسائل دینی بر اساس احادیث پیغمبر اسلام و امامان شیعه کار می‌کنند و به اصطلاح دیگر اخباریون نامیده می‌شوند (مصاحب، ۱۳۴۵، ج ۱: ۳۱۵)».

اخباری‌ها معتقدند که آن‌ها سخن جدیدی نگفته‌اند و بدعتی پدید نیاورده‌اند؛ بلکه راه و شیوۀ عمل سلف صالح را احیا کرده‌اند و روش صدوقین، کلینی و متقدّمین اهل حدیث را تداوم بخشیده‌اند (استرآبادی و دیگران، ۱۴۴۰ ق: ۹۱). استدلال‌های این گروه باعث شد که عده‌ای از بزرگان، علما و فقها به روش حدیث‌محور و نص‌گرای اخباری‌ها جلب و جذب شوند؛ مانند شیخ حرّ عاملی، شیخ یوسف بحرانی و محمدتقی مجلسی و دیگران. اما بزرگانی از علمای نجف و کربلا نیز بودند که به مخالفت شدیدی علیه اخباری‌ها برخاستند؛ مانند وحید بهبهانی، شیخ جعفر کاشف‌الغطا و شیخ مرتضی انصاری و غیرهم (خوانساری، ۱۳۹۰، ج ۱: ۱۲۰ و ۱۲۲؛ خمینی، ۱۳۹۰، ج ۱: ۸۲).‏

اخباری‌ها در کلیت خود به دو دستۀ بزرگ شیعه و سنی تقسیم می‌شوند. اخباری‌های سنی «اهل‌الحدیث» یا «اصحاب‌الحدیث» نامیده می‌شوند و اخباری‌های شیعه در جمع فِرَق اسلامی به نام «اخباری‌ها» شهرت یافته‌اند. اعتقاد پیروان امام حنبل و امام شافعی این بود که دین را باید از طریق احادیث و روایات بفهمیم و این اعتقاد اکثریت اهل سنت است. امام ابومحمد، حسین بن مسعود بغوی غرچستانی شافعی یکی از علمای اهل حدیث یا اصحاب حدیث و نص‌گرای اخباری در افغانستان، عالم برجستۀ سنّی هزاره از «بَغشور» غرجستان بود. بغوی از بزرگان اهل حدیث به شمار می‌رود و آثار و تألیفات فراوان روایی و حدیثی و نقش مهمی در نشر و ترویج سنت پیغمبر اسلام و احادیث نبوی داشته است و به همین دلیل او به «محیی‌السّنّة» معروف شده است. تفسیر قرآنی که او تألیف کرده، به روش تفسیری اهل حدیث است و رویکرد روایی، حدیثی و اخباری دارد (بغوی، ۱۹۹۵ م، ج ۱: ۱۰ تا ۲۷).

اخباری‌های شیعه: محمدامین استرآبادی، یکی از علما و فقهای بزرگ شیعه در اوایل سدۀ یازدهم است. او پس از تحصیل در نجف به شیراز و سپس به مکه و مدینه مهاجرت کرد و ده سال نزد میرزا محمد استرآبادی که یکی از مدافعین اصلی اخبارگرایی در عصر خود بود، شاگردی کرد. پس از آن به توصیۀ استاد خود به احیای اصول اخبارگرایی پرداخت و کتاب الفوائد ‌المدنیه را نوشت و قواعد و دلایل اصلی اخبار‌گرایی را به شکل نوی مطرح و احیا کرد. او مخالفت شدید خود را علیه اصولیان و مجتهدان در نحوۀ استنباط احکام دینی تدوین و اعلام کرد و جنجالی به پا کرد (استرآبادی و دیگران، ۱۴۴۰ ق: ۹۱؛ بهشتی، ۱۳۹۶: ۹۱ تا ۱۰۴؛ خمینی، ۱۳۹۰، ج ۱: ۸۲ تا ۸۷).

انتشار مکتب اخباری: در سدۀ دوازدهم و سیزدهم هجری، نجف و کربلا و بسیاری از شهرهای عراق و ایران مرکز رواج اندیشۀ اخباری‌ها شده بود و موج نص‌گرایی و اخباری‌گرایی تا هندوستان و افغانستان آن روز گسترش یافته بود. اما مطالعۀ تاریخ و سیر افکار و اندیشه‌های دینی و مذهبی در خراسان بزرگ و افغانستان به خوبی نشان می‌دهد که ورود اندیشه و روش اخبارگرایی و حدیث‌گرایی در این منطقه سابقۀ بسیار قدیمی‌تری داشته است و در واقع سه مرحلۀ تاریخی و زمانی را طی کرده تا به دوران معاصر رسیده است.

مرحلۀ نخست اخبارگرایی با مسافرت شیخ صدوق به خراسان و اقامت او در ایلاق بلخ و تألیف کتاب من لا یحضره الفقیه در اواخر سدۀ چهارم هجری آغاز می‌شود. حضور شیخ و کتاب او در بین شیعیان بلخ و شهرها و روستاهای اطراف اثر عظیمی به جای می‌گذارد. حمایت سید نعمت ایلاقی نقیب سادات منطقه از شیخ و کتاب او، یکی دیگر از عوامل گسترش اندیشۀ اخبارگرایی در آن منطقه بود. در همین مرحله بود که برخی از علما و سادات بلخی که به شدت به روش شیخ صدوق معتقد شده بودند، به غزنه مهاجرت کردند و به تبلیغ و ترویج شیوۀ اخبارگرایی پرداختند. مبلغان اخبار‌گرایی در کابل، غزنه، بکاول، ککرک، جغتو، قره‌باغ و ارزگان استقرار یافتند و به ترویج اندیشۀ خود با محوریت کتاب من لا یحضره الفقیه پرداختند که تا امروز استمرار دارد. سید حسن موسوی غزنوی که خود نیز نص‌گرا و از اهل حدیث است، صحت و درستی مطالب فوق را پذیرفته و تأیید کرده است (موسوی غزنوی، ۱۳۹۸).‏

مرحلۀ دوم نص‌گرایی و گسترش اندیشۀ اخبار‌گرایی در افغانستان از زمان شیخ حرّ  عاملی و شاگردان او در سدۀ دهم هجری آغاز می‌شود. حرّ  عاملی شاگردی به نام محمدصالح هروی داشت که اصالتاً اهل غرچستان و مقیم هرات بود. او کتابی به نام وسیلة المعاد فی ذم‌الاجتهاد دارد که نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است (آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳: ج ۲۵: ۸۴).

محمدصالح غرجستانی هروی از علمای اخباری هزاره بود. او فرزندی به نام محمدحسن هروی داشت که شاگرد بالواسطۀ حرّ  عاملی بود. او نیز اخباری و مبلغ راه و روش حدیث‌گرای حرّ  عاملی در هرات، غور، غرچستان و ارزگان بوده است. او کتابی به نام الحسنیه یا ترجمۀ من لایحضره الامام دارد که نشان‌دهندۀ تأثیرپذیری او از من لا یحضره‌الفقیه شیخ صدوق است (آقابزرگ طهرانی، ۱۴۰۳: ج ۷: ۲۱).

در مرحلۀ سوم در اوایل سدۀ سیزدهم هجری، عالم بزرگ و شاخصی به نام سید محمد کابلی غزنوی بود که در کربلا و نجف زندگی می‌کرد و کرسی تدریس داشت و مرحوم نجفی مرعشی از او اجازۀ نقل حدیث اخذ کرده است. این دانشمند نزد علمای معروف اخباری تلمذ کرده است و صاحب آثار، تألیفات و مشهور به اخباری بوده است (مرعشی نجفی، ۱۴۱۴ ق: ۱۴۲).

در «مرکز احیای میراث اسلامی» قم، کتابی خطی موجود است که نشان می‌دهد «شخصی اخباری‌مسلک به نام سید محمد از نجف اشرف به غزنین می‌رود» و اندیشه و روش اخباریان را ترویج می‌کند. تردیدی وجود ندارد که این شخص همان سید محمد کابلی غزنوی است که شرحی از سفر تبلیغی او در غزنه و اطراف آن در این کتاب آمده است (حسینی اشکوری، ۱۳۸۲: ج 5: 460).

شخصیت برجستۀ دیگری که در غزنی و نواحی اطراف آن به ترویج اندیشۀ اخبارگرایی پرداخته است، سید علی‌رضا غزنوی فرزند سید محمد غزنوی است. او صاحب آثار و تألیفاتی بوده است و در روستای شاکی به تدریس و ترویج معارف دینی و نشر و گسترش اندیشۀ نص‌گرایی و اشاعۀ روش مکتب اخباری می‌پرداخته است (ناصری داودی، ۱۳۹۰، ج ۲: ۳۱۹ تا ۳۸۷). در کتاب عالمان شیعۀ غزنی، ذیل زندگی‌نامۀ میر سید ابوالقاسم به نقل از محمداسحاق اخلاقی آورده شده است که در آن زمان مسلک اخبار‌گرایی در جغتو غزنی به وسیلۀ سید محمد نام [احتمالاً فرزندش شاه علی‌رضا] تبلیغ می‌شده است. او به طرز پیشرفت افکارش به خوبی آشنا بود؛ نماز جمعه و عیدین را واجب می‌دانست و آن را به صورت خاص انجام می‌داد. مثلاً تابستان‌ها برای ادای نماز جمعه به صحرا بیرون می‌شد و در حالی‌که شمشیری حمایل داشت، با کرّ و فرّ بر اسب ‌سوار شده و به طرف محل مورد نظر حرکت می‌کرد. پیروان او نیز به سلاح مجهز بودند و پیاده و سواره تهلیل‌گویان به طرف مصلا می‌رفتند و اسب‌ها را به جولان درمی‌آوردند. توجیه او این بود که جمعه روز ظهور امام زمان است و زمان آن معین نیست. ممکن است در این روز که ما رو به ادای نماز جمعه هستیم امام زمان ظهور کند و از ما کمک بخواهد (فصیحی و شریفی، ۱۳۹۷: ۴۳۹).

این منبع همچنین از اقدامات یکی از بزرگان هزارۀ قره‌باغ به نام کرنیل محمدالله خان از خانوادۀ گلستان خان قره‌باغ یاد کرده است که برای دفع خطرِ نزاع‌های فرقه‌ای در میان هزاره‌ها، بین سران دو طیف اصولی و اخباری مناظرۀ علمی برگزار کرد. از طرف اصولیان سید ابوالقاسم میر دعوت شد. این محفل در «جنگلک» در قریۀ کرنیل محمدالله خان بر پا شده بود. سرانجام سید ابوالقاسم میر بر سید شاه علی‌رضا غزنوی غلبه یافت. به نقل از آقای اخلاقی گفته شده است: «آقایی به من حکایت کرد که آقای سید محمد بعد از شکست با وضع بد و پیاده، بدون تخت روان راه دیار خود را در پیش گرفت و فرار کرد و رفت» (همان، ۴۴۱ و ۴۴۲).

گذشته از غزنی افرادی از مناطق دیگر مانند جاغوری و ارزگان نیز به مسلک اخباری گرایش پیدا کرده بودند. از آن جمله در جاغوری آقا حسین از گل‌لانک اُلیادتو، از ملاهای مشهور (همان، ۴۴۱) و ملا محمدافضل ارزگانی مورخ بوده است (موسوی، ۱۳۹۸).‏

در زمان حاضر (۱۳۹۸ ش) در غزنه و نواحی و روستاهای اطراف جمعی از اخباری‌ها از سادات و مردم هزاره وجود دارند و طلابی از آنان در حوزۀ علمیۀ خارج و داخل کشور مشغول تحصیل علم هستند. مردم مناطق کَکرَک و تُورگَن از توابع ولسوالی جغتو، از معتقدان این اندیشه به شمار می‌روند. در منطقۀ کَکرَک قریه‌های شاکِی، آگَر و بُلبُل و در منطقۀ تُورگَن قریه‌های ده میر خُون، ده محمدیار و سیاقُول از باورمندان به این اندیشه‌اند (اکبری، ۱۳۹۸).

منابع: آقابزرگ الطهرانی.(۱۴۰۳). الذریعه الی التصانیف الشیعه. جلد ۷ و ۲۵. چاپ دوم. بیروت: دارالاضواء؛ استر آبادی، ملا محمد امین، موسوی عاملی، علی بن علی، رحمتی اراکی، رحمت‌الله (۱۴۴۰ ق). الفوائد المدنیة فی الردّ على من قال بالاجتهاد والتقلید: و بذیله الشواهد المکیة. قم: مؤسسه نشر اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم؛ اکبری، غلام‌عباس. (۱۳۹۸). مصاحبۀ حضوری علی‌مدد شریفی با غلام‌عباس اکبری. مشهد. ۱۰ جدی ۱۳۹۸؛ بغوی. (۱۹۹۵ م). تفسیر البغوی. جلد ۱. بیروت: دارالمعرفه؛ بهشتی، ابراهیم. (۱۳۹۶). اخباری‌گری. تهران: دانشگاه ادیان و مذاهب؛ حسینی اشکوری، سید احمد. (۱۳۸۲). فهرست نسخه‌های خطی مرکز احیای میراث اسلامی. جلد 5. تهران: سُرور؛ خمینی، سیدحسن. (۱۳۹۰). فرهنگ جامع فِرَق اسلامی بر پایۀ دست‌نوشته‌های مرحوم آیت‌الله سیدمهدی روحانی. ۳ جلد. چاپ چهارم. تهران: اطلاعات؛ خوانساری، محمد باقر. (۱۳۹۰). روضات الجنات. جلد اول. قم: اسماعیلیان؛ فصیحی غزنوی، قربان‌علی و شریفی، علی‌مدد. (۱۳۹۷). عالمان شیعه غزنی. جلد ۲. چاپ اول. مشهد: بدخشان؛ مرعشی نجفی. (۱۴۱۴ ق). الاجازه الکبیره. قم: کتابخانۀ آیت‌الله مرعشی نجفی؛ مصاحب، غلام‌حسین. (۱۳۴۵). دایرةالمعارف فارسی. جلد 1. تهران: امیرکبیر؛ موسوی غزنوی، سید حسن. (۱۳۹۸). مصاحبۀ حضوری سید غلام‌حسین موسوی با سید حسن موسوی غزنوی. قم. ۱۷ میزان ۱۳۹۸؛ موسوی، یوسف‌علی. (۱۳۹۸). مصاحبـــــۀ حضـــــوری ابوطالب مظفری بـــــا یوســـــف‌علی موســـــوی. مشـــــهد. ۲۸عقـــــرب ۱۳۹۸؛ ناصری داوودی، عبدالمجید. (۱۳۹۰). مشاهیر تشیع در افغانستان. جلد ۲. چاپ اول. قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *