شخصیت ها, محتوای اپلیکیشن

ابراهیم، استاد خلیل (۱۳۱۳ ش)

عالم و مدرس دینی
مؤلف: اسماعیل بختیاری
جلد اول، ویراست دوم

ابراهیم، معروف به «استاد خلیل»، فرزند علی‌جان، در سال ۱۳۱۳ ش / ۱۹۳۴ م در مشهد متولد شد. پدرش از دیرباز ساکن مشهد بود و خانواده را به جهت رهایی از فرمان کشف حجاب که رضا شاه پهلوی صادر کرده بود، به افغانستان و موطن اجدادی‌شان در سنگریز ولسوالی پَنْجَوْ برد. استاد خلیل در این زمان سه یا چهار ساله بود.‏

بعد از اینکه پدر و مادر ابراهیم از دنیا رفتند، او نزد پدرکلان خود، با سنت و فرهنگ آبایی بزرگ شد. درس‌های ابتدایی و مقدماتی را نزد عالمان مذهبی مناطق مرکزی افغانستان گذراند. استاد خلیل در سال‌های دهۀ ۱۳۳۰ خورشیدی همراه علامه مدرس افغانی و سید علی بهشتی در زاموجِ سیادرۀ یکه‌اولنگ نزد شیخ موسی کلانی تحصیل کرد و تا قوانین را خواند (متقی، ۱۳۹۸). او برای فراگیری مراتب بعدی تحصیل و به ویژه سطوح عالی درس‌های دینی راهی نجف شد و درس‌های خارج اصول و فقه را از آیت‌الله خویی آموخت (استاد خلیل، ۱۳۷۳: ۱۰).

او پس از چندی به افغانستان بازگشت و بعد از کودتای ۱۳۵۷ ش / ۱۹۷۸ م حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مخالفت با حکومت جدید برخاست. استاد خلیل مدتی را از ترس مأموران دولت در زیرزمین خانه‌های دوستان و آشنایانش در کابل گذراند و گاه با لباس عادی به مدارس و مساجد سر می‌زد. او در ایام پنهان شدنش در کابل، یک بار دستگیر و باز رها شد و سپس به مناطق مرکزی هزاره‌جات پناه برد. بار دیگر در بامیان به وسیلۀ پلیس مخفی گرفتار شد، اما با وساطت معلم دوران نوجوانی‌اش رها شد. او و غلام‌علی موحدی اشترلی از جملۀ کسانی هستند که در اواخر این دهه در خارج‌کردن کنترل پَنْجَوْ و ورس و برخی نقاط دیگر هزاره‌جات از دست حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان نقش داشته‌اند (دانش، ۱۳۷۶: ۱۰).

در این زمان پَنْجَوْ محل تجمع بسیاری از گروه‌های جهادی شد. در برخی منابع، نام استاد خلیل در بین نمایندگان ولایاتی آمده است که جهت همبستگی و تدوین استراتژی برای ادامۀ مبارزه علیه حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان مجمعی تشکیل داده بودند. جلسۀ اول در قریۀ نرگس از ولسوالی پَنْجَوْ صورت گرفت و دومی در مرکز ولسوالی ورس برگزار شد. در جلسۀ اول مقرر شد نمایندگانی از نقاط مختلف فراخوانده شوند. نمایندگان ولایات در ۱۴ سنبلۀ سال ۱۳۵۸ ش در ورس گرد آمدند و همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، استاد خلیل هم در این مجمع حضور داشت (عارف، ۱۳۹۱: ۲۲۱). پس از شور و مشورت، گروهی تصمیم به تسخیر بامیان گرفتند و گروهی دیگر که استاد خلیل در بینشان بود، به سمت بهسود حرکت کردند تا آن را از کنترل حکومت مرکزی خارج کنند. رفته رفته شمار بسیاری از مردم عادی نیز به صف گروه‌های جهادی پیوستند.

کمی بعد، استاد خلیل در خارج شدن بامیان از کنترل حکومت مرکزی شرکت کرد. مقاومت نیروهای حکومت در بامیان باعث شد نیروهای جهادی عقب‌نشینی کنند. پس از این ناکامی در تسخیر بامیان، او همراه گروه‌های مخالف در پَنْجَوْ و ورس به کمک هزاره‌های درۀ ترکمن شتافت تا در تصرف ولسوالی لولِنج به دست مخالفان حکومت شرکت کند (استاد خلیل، ۱۳۷۳: ۱۰). از اینجا به بعد، منابع تاریخی دربارۀ حیات سیاسی و اجتماعی استاد خلیل سکوت کرده‌اند.

در مصاحبه‌ای که در ۱۳۷۳ ش / ۱۹۹۴ م از استاد خلیل منتشر شده، او عنوان کرده است که دست‌نوشته‌ها و جزوه‌هایی دارد که برای چاپ به بازبینی نیاز دارد (همان).

منابع: استاد خلیل. (۱۳۷۳). «همراه با اندیشمندان معاصر». [گفتگو با هفته‌نامۀ وحدت، شماره ۱۴۲]. صص ۱۰ و ۱۲؛ دانش، سرور. (۱۳۷۶). «زندگی‌نامۀ مرحوم حجةالاسلام و المسلمین استاد حاج غلام‌علی موحدی اشترلی». در هفته‌نامۀ وحدت. سال هشتم. شمارۀ ۲۳۱. ۲۹ عقرب. صص ۶ و ۷؛ عارف، محمدامین. (۱۳۹۱). هزاره‌جات، قلب افغانستان. چاپ دوم. بی‌جا: بی‌نا؛ متقی، محمدنبی. (۱۳۹۸). مصاحبۀ حضوری پروین ولی‌زاده با محمد‌نبی متقی. ۲۹ سرطان ۱۳۹۸.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *