شخصیت ها, محتوای اپلیکیشن

باباشاه بیگ (زنده در ۱۳۱۰ ق)

از میرانِ شنیه‌تخت دای‌کندی
مؤلف: علی‌مدد شریفی و حسن‌رضا فهیمی
جلد اول، ویراست دوم

باباشاه بیگ نوادۀ حسن سردار از میران مقتدر دای‌کندی بود. بعد از حسن سردار، رهبری دای‌کندی میان دو تا از پسرانش سلمان بیگ و حسن بیگ، معروف به «حسینی سردار» تقسیم شد.

با این حال میر محمدحسین بیگ سیاه‌چوب، برادر بزرگ‌تر سلمان بیگ در منطقۀ کوچکی در نزدیکی شنیه‌تخت، مقر سابق رهبر دای‌کندی یعنی حسن سردار زندگی می‌کرد. او مستقل از برادرانش رهبری داشت و برخی برادر زادگانش، میر قاسم بیگ و میر بابا بیگ و میر باباشاه بیگ در حمایت او بودند (میتلند، ۱۳۷۶: ۱۰۵ تا ۱۰۷).

امیر عبدالرحمان خان در سال ۱۳۰۷ ش / ۱۸۹۰ م سلمان بیگ، کاکای باباشاه بیگ را به خاطر شرکت نکردن در سرکوب جنوب ترکستان به کابل طلب و زندانی کرد. سپس به جای او میر باباشاه بیگ را رئیس طایفۀ دای‌کندی مقرر کرد (تیمورخانوف، ۱۳۷۲: ۱۷۸).

در سال ۱۳۰۹ ش / ۱۸۹۲ م جنگ امیر عبدالرحمان در ارزگان به مناطق دای‌کندی کشانده شد. برخی از سران دای‌کندی تصمیم گرفتند تا محمدرحیم خان حاکم گیزاب و قاضی سربلند خان را که برای جمع‌آوری مخارج سپاه و مالیات دولتی به منطقۀ ده‌خودی رفته بودند، دستگیر کنند. آنان حاکم و قاضی را به اتفاق همراهانشان دستگیر و زندانی کردند. باباشاه بیگ یکی از افرادی بود که در این تصمیم‌گیری و زندانی‌کردن آنان نقش داشت.

از سرنوشت بابا‌شاه بیگ بعد از تصرف هزاره‌جات اطلاعاتی در دست نیست. بعد از جنگ، عبدالرحمان خان در صفر سال ۱۳۱۱ ق / ۱۸۹۳ م دستور داد ۴۴۸ تن از وابستگان میران هزاره را که در زندان کابل بودند، به قتل برسانند. پسران باباشاه بیگ دای‌کندی نیز از جملۀ آنان بودند (کاتب، ۱۳۹۳، ج ۳، ب ۲: ۱۹۶ و ۱۹۷).

منابع: تیمورخانوف، ل. (۱۳۷۲). تاریخ ملی هزاره. ترجمۀ عزیز طغیان. قم: اسماعیلیان؛ کاتب، فیض‌محمد. (۱۳۹۳). سراج‌التواریخ. جلد ۳. بخش ۲. تهران: عرفان؛ میتلند، پی. جی. (۱۳۷۶). تحقیقی دربارۀ هزاره‌ها و هزارستان. ترجمۀ محمداکرم گیزابی. قم: مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *